Dictiornary-Farsi | ماتریس تلاقی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 143 (8 milliseconds)

English	Persian
incidence matrix	ماتریس تلاقی


Other Matches

concurrence	تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
thinners	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
confluences	تلاقی
tangency	تلاقی
confluence	تلاقی
anastomois	تلاقی
anastomosis	تلاقی
collisions	تلاقی
conflux	تلاقی
collision	تلاقی
weaving	تلاقی
meeting	تلاقی همایش
meetings	تلاقی همایش
crossing points	نقطه تلاقی
crossing point	نقطه تلاقی
gantlet	تلاقی کردن
commissure	محل تلاقی
vanishing point	نقطه تلاقی
intersection point	نقطه تلاقی
point of intersection	نقطه تلاقی
interactional points	نقاط تلاقی
outfall	محل تلاقی دوابریز
mould line	خط حاصل از تلاقی دو سطح
redezvous	محل تلاقی یکانها
counter	باجه تلاقی کردن
countered	باجه تلاقی کردن
countering	باجه تلاقی کردن
groins	محل تلاقی دوطاق
groin	محل تلاقی دوطاق
quits	بی حساب تلاقی شده
crossing	نقطه تلاقی دوراهی
confluence	اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
gantlet	: محل تلاقی دو خط راه اهن
pitch curves	تلاقی سطوح طرفین دندانه
csma/cd	دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
concourse	محل تلاقی چندخیابان یا جاده
concourses	محل تلاقی چندخیابان یا جاده
confluences	اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
weaving distance	طول تلاقی مسافت همبری
meetings	تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting	تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
creased	محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease	محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases	محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing	محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
buttock lines	نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
telematics	نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
carrier sense	detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
passing place	محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
junction well	چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
matrixes	ماتریس
z matrix	ماتریس "زد"
die	ماتریس
matrix	ماتریس
lattice matrix	ماتریس
relief hole	سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
residual matrix	ماتریس مازاد
nonsingular matrix	ماتریس عادی
nonsingular matrix	ماتریس ناویژه
singular matrix	ماتریس تکین
transpose matrix	ماتریس برگردان
triangular matrix	ماتریس مثلثی
symmetric matrix	ماتریس متقارن
minor of matrix	کهاد ماتریس
matrix algebra	جبر ماتریس
square matrix	ماتریس مربع
nonsingular matrix	ماتریس ناتکین
singular matrix	ماتریس ویژه
square matrix	ماتریس مربعی
scalar	ماتریس یک عنصری
singular matrix	ماتریس منفرد
y matrix	ماتریس ایگرگ
matrix	ماتریس [ریاضی]
order of matrix	مرتبه ماتریس
unit matrix	ماتریس واحد
null matrix	ماتریس تهی
leontief matrix	ماتریس لئونتیف
identity matrix	ماتریس واحد
correlation matrix	ماتریس همبستگی
factor matrix	ماتریس عاملی
drawing die	ماتریس کششی
dot matrix	ماتریس نقطهای
diagonal matrix	ماتریس قطری
boolean matrix	ماتریس بولی
core matrix	ماتریس چنبرهای
invert matrix	ماتریس معکوس
inverse matrix	ماتریس عکس
null matrix	ماتریس صفر
impedance matrix	ماتریس امپدانس
triangular matrix	ماتریس مثلثی [ریاضی]
matrix multiplication	ضرب ماتریس [ریاضی]
unit matrix	ماتریس همانی [ریاضی]
identity matrix	ماتریس همانی [ریاضی]
matrixes	جای پیدایش ماتریس
invertible matrix	ماتریس وارون [ریاضی]
the transpose of a matrix	ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
square matrix	ماتریس مربعی [ریاضی]
Jacobi matrix	ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
adjunct matrix	ماتریس الحاقی [ریاضی]
adjoint matrix	ماتریس الحاقی [ریاضی]
dot matrix printer	چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer	چاپگر با ماتریس نقطهای
singular matrix	ماتریس غیر عادی
dot matrix character	کاراکتر ماتریس نقطهای
semidefinite matrix	ماتریس نیمه معین
impluse response matrix	ماتریس انتقال ضربه
matrix	جای پیدایش ماتریس
dot matrix printers	چاپگر با ماتریس نقطهای
positive definite matrix	ماتریس همیشه مثبت
impedance matrix	ماتریس مقاومت فاهری
nonsingular matrix	ماتریس غیر منفرد
dot matrix printers	چاپگر یا ماتریس نقطهای
magnetic matrix memory	حافظه ماتریس مغناطیسی
payoff matrix	ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
the main diagonal of a matrix	قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
element	یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
multivariable multimethod matrix	ماتریس چند متغیری- چندروشی
elements	یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
lower triangular matrix	ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
upper triangular matrix	ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
rows	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
row	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
scalar	مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
rowed	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
transpose matrix	ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
mach stem	جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
sparse array	ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
bit image	[مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
crossing point	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
redezvous	تلاقی کردن ملاقات کردن
crossing points	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
thermal	کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
leontief matrix	اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
thermal	نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
grid	سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids	سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
countervial	خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
wire matrix printer	یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی