English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 250 (20 milliseconds)
English Persian
sorbent ماده جذب کننده
Search result with all words
tracer فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
tracers فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
cladding ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
deodorant برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorants برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
mordant ماده ثابت کننده
filler ماده پر کننده
fillers ماده پر کننده
cleanser وسیله یا ماده تمیز کننده
cleansers وسیله یا ماده تمیز کننده
coolant ماده خنک کننده
coolant ماده سرد کننده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants ماده خنک کننده
coolants ماده سرد کننده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
emulsifier ماده امولسیون کننده
emulsifiers ماده امولسیون کننده
moderate ماده معتدل کننده
moderated ماده معتدل کننده
moderates ماده معتدل کننده
moderating ماده معتدل کننده
abstergent شستشو دهنده ماده پاک کننده
accelerant ماده تسریع کننده
accelerating agent ماده تسریع کننده
acidifier ماده اسیدی کننده
acidulating agent ماده اسیدی کننده
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
benzocaine ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
clarificant ماده تصفیه کننده
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
diluent ماده رقیق کننده
diluting media ماده رقیق کننده
disinfector ماده ضدعفونی کننده
exclusion clause ماده مستثنی کننده
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
fumigant ماده ضد عفونی کننده تدخینی
illuminant ماده روشن کننده
insulant ماده مقاومت کننده مقاوم
insulated layer ماده ایزوله کننده
insulating material ماده ایزوله کننده
naphthenate drier ماده خشک کننده نفت
novocain ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
remanence چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
siccative ماده خشک کننده رنگ
wetting agent ماده خیس کننده
Other Matches
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
hanger اویزان کننده معلق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
matters ماده
abscesses ماده
items ماده
item ماده
stipulation ماده
substances ماده
stuffless بی ماده
substance ماده
clause ماده
provision ماده
abscess ماده
agents ماده
bitching سگ ماده
bitches سگ ماده
bitched سگ ماده
bitch سگ ماده
matter ماده
stuffed ماده
stuff ماده
articles ماده
agent ماده
female ماده
article ماده
monoclinous نر و ماده
metal ماده
metals ماده
clauses ماده
material ماده
mattered ماده
stuffs ماده
foamed meterid ماده کف
materials ماده
mattering ماده
antimatter ضد ماده
nany بز ماده
nanny goats بز ماده
anti matter ضد ماده
nanny goat بز ماده
catch for door bolt ماده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
abhesive ماده ضد چسبندگی
corrosive ماده اکاله
cow calf گوساله ماده
peahens طاووس ماده
peahen طاووس ماده
corrosive ماده خورنده
materialist ماده گرای
constituents ماده متشکله
vixen روباه ماده
slurry ماده ابکی
vixens روباه ماده
materialists ماده گرای
materialist ماده گرا
abiotic substance ماده بیجان
preventive ماده حفافتی
cow ماده گاو
white matter ماده سفید
active material ماده موثر
metal ماده مذاب
consumable ماده مصرفی
metals ماده مذاب
addition agent ماده افزودنی
conservation of matter بقای ماده
cowed ماده گاو
cowing ماده گاو
corrodent ماده اکاله
acceptor ماده پذیرا
point ماده اصل
psychoactive agent ماده روانگردان
pyrogen ماده تب اور
woman ماده مونث
continuation clause ماده تداوم
cows ماده گاو
aetna material ماده اتنا
constituent ماده متشکله
heifer گوساله ماده
heifer ماده گوساله
heifers گوساله ماده
heifers ماده گوساله
demolitions ماده منفجره
dyestuff ماده رنگی
female جنس ماده
n type material ماده نوع "ان "N
emitted material ماده گسیلیده
exereta substance ماده پس داده
explosive d. ماده منفجره دی
pigment ماده رنگی
pigments ماده رنگی
wads ماده پرکننده
wad ماده پرکننده
binder ماده چسباننده
preservatives ماده جلوگیری
preservative ماده جلوگیری
deglutinate ماده لزج
developer agent ماده فهور
pigment dye ماده رنگی
picritol ماده پیکریتول
disinfector ماده ضدعفونی
lubricant ماده روغنی
pea ken طاوس ماده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com