English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
tetramer ماده مرکبی که از چهار واحدتشکیل شده باشد
Other Matches
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
harmonic motion اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
quaternion ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد
proceleusmatic وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
lugger زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
allotrope جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
four by two خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
mediums هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
oldster ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
bilinear filtering مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
inky مرکبی
blur مرکبی کردن
blurred مرکبی کردن
blurring مرکبی کردن
ink plotter رسام مرکبی
blurs مرکبی کردن
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
Temerchin motife نگاره تمرچین [این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
trapezium چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quire چهار ورق کاغذ که تا شده وهشت ورق شده باشد
aviation snips قیچی دستی مرکبی برای بریدن ورقههای فلزی
symmetry ink مرکبی که اثران در روی کاغذتنهاوقتی نمودارمیشودکه ان کاغذراگرم کنند
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumana چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
kikalak design طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
polyester نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
qyaternary چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil چهار ترک چهار گوشه
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
pigments ماده رنگی ماده ملونه
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
clogged ink jet nozzles اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
quadrupled چهار لا
quadruples چهار لا
quarter چهار یک
quadrilateral چهار بر
quadrupling چهار لا
quadrate چهار یک
quadruped چهار پا
quadrupeds چهار پا
quatre چهار
tetragon چهار بر
quartile چهار یک
quadrilaterals چهار بر
tetrad چهار
four چهار
quadruple چهار لا
creep چهار دست و پا
quad چهار قلو
quadruplets چهار گانه
quadruplet چهار گانه
quadraple چهار برابر
quadrilaterals چهار ضلعی
the four seasons چهار فصل
quadrilaterals چهار جانبه
close چهار گوشه
tetrahedron چهار وجهی
Wednesdays چهار شنبه
quads چهار گوش
quads چهار قلو
tetrahedral چهار ضلعی
quadrate چهار گوش
quadrilateral چهار جانبه
tetrahedral چهار وجهی
quad چهار گوش
four o'clock ساعت چهار
Wednesday چهار شنبه
quadrilateral چهار ضلعی
tetragon چهار گوشه
tetragon چهار ضلعی
four way چهار لولهای
long legged چهار پایه
tetradactylous چهار پنجهای
tetrad چهار عنصری
foursquare چهار ضلعی
point four اصل چهار
footstool چهار پایه
tertramerous چهار جزئی
footstools چهار پایه
galloped چهار نعل
gallops چهار نعل
quadrant چهار یک دایره
four way چهار راه
quadrant چهار گوش
qyaternary چهار تایی
quadrangular چهار گوشه
all eyes چهار چشمی
backfour چهار مدافع
gallop چهار نعل
the cardinal humours چهار ابگونه
twice is دو دو تا چهار تا میشود
quadrivalent چهار ارزشی
quadrisyllabic چهار هجائی
squared چهار گوش
tetravalent چهار بنیانی
quadruples چهار گانه
quatrefoil گل چهار گلبرگی
quadrupled چهار تایی
quadrupled چهار گانه
tetraphyllous چهار برگه
quadrupling چهار تایی
square چهار گوش
tetrapod پروانه چهار پا
quadrivalent چهار بنیانی
quadrupling چهار گانه
quadruples چهار تایی
tetratomic چهار اتمی
tetravalent چهار فرفیتی
four عدد چهار
tetrasyllabic چهار هجائی
squaring چهار گوش
quadruple چهار تایی
tetrameter چهار وزنی
double breasted کت چهار دکمه
squares چهار گوش
quadric چهار تایی
four cycle چهار چرخه
intersection چهار راه
tetramerous چهار جزیی
quadripartite چهار جزئی
square dome چهار طاقی
quadruple چهار گانه
all fours چهار دست و پا
intersections چهار راه
tetrastichous چهار جزیی
quadrifid چهار شکافی
tetrastich چهار بیتی
tetrasporic چهار هاگی
cross legged چهار زانو
tetrasporous چهار هاگی
four pole چهار قطبی
four dimensional چهار بعدی
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
quadded cable کابل چهار سیمی
skate ماهی چهار گوش
phantomed cable کابل چهار سیمی
eyes in the back of one's head <idiom> چهار چشمی پاییدن
course چهار نعل رفتن
coursed چهار نعل رفتن
courses چهار نعل رفتن
quatrain شعر چهار سطری
quatrains شعر چهار سطری
tetrachromatism دید چهار رنگی
twice is 2 ضرب در 2 میشود چهار
phantom circuit مدار چهار سیمی
the big four بزرگان چهار گانه
skated ماهی چهار گوش
quadrilateral چهار پهلو چهارضلعی
tetragonal distortion واپیچش چهار گوشهای
mooring swivel مدور چهار راه
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
quad در معنای چهار بار
aft spring طناب شماره چهار
quads در معنای چهار بار
Wednesday هر چهار شنبه یکبار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com