English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English Persian
spiral مارپیچ
spiraled مارپیچ
spiraling مارپیچ
spiralled مارپیچ
spiralling مارپیچ
spirals مارپیچ
flexuose مارپیچ
gyroidal مارپیچ
hair pin bend مارپیچ
helix مارپیچ
pinwheel مارپیچ
serpentiform مارپیچ
spiriferous مارپیچ
spiry مارپیچ
wedel مارپیچ
Other Matches
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
inflationary spiral مارپیچ تورمی
helix angle زاویه مارپیچ
balanced winder پله مارپیچ
corkscrew staircase پلکان مارپیچ
caracol پله مارپیچ
hair pin bend مارپیچ کوهستان
double helix مارپیچ دوگانه
sinistrorsal helix مارپیچ چپ گرد
helical spring متر مارپیچ
giant slalmon مارپیچ بزرگ
dancer پله مارپیچ
caracole پله مارپیچ
spiral spring فنر مارپیچ
inside thread مارپیچ داخلی
spiral test ازمون مارپیچ
spiral drill مته مارپیچ
spirally بطور مارپیچ
snake fence نرده مارپیچ
spiral stairs پلکان مارپیچ
twist drill مته مارپیچ
wedelen مارپیچ زدن
screw auger مته مارپیچ
right handed helix مارپیچ راستگرد
newel spindle مارپیچ پله
mercury thread مارپیچ جیوهای
left handed helix مارپیچ چپ گرد
left hand helix مارپیچ به سمت چپ
spiral reinforcement فولادگذاری مارپیچ
worm مارپیچ کردن
snaked مارپیچ رفتن
worms مارپیچ کردن
wormed مارپیچ کردن
labyrinth پلکان مارپیچ
labyrinths پلکان مارپیچ
snake مارپیچ رفتن
snakes مارپیچ رفتن
spiralling حلزونی بشکل مارپیچ
spiraling حلزونی فنر مارپیچ
spiralled حلزونی بشکل مارپیچ
spiralled بشکل مارپیچ دراوردن
spirals بشکل مارپیچ دراوردن
spirals حلزونی بشکل مارپیچ
spiralling حلزونی فنر مارپیچ
spiralling بشکل مارپیچ دراوردن
spiralled حلزونی فنر مارپیچ
spiraling بشکل مارپیچ دراوردن
spirality شکل مارپیچ یا حلزونی
spiral حلزونی بشکل مارپیچ
spiral بشکل مارپیچ دراوردن
spiral حلزونی فنر مارپیچ
spiraled حلزونی بشکل مارپیچ
spiraled بشکل مارپیچ دراوردن
spirochete هر نوع باکتری مارپیچ
spirochaete هر نوع باکتری مارپیچ
spirochaeta هر نوع باکتری مارپیچ
spiraled حلزونی فنر مارپیچ
spiraling حلزونی بشکل مارپیچ
spirals حلزونی فنر مارپیچ
newel تیرمیان پلکان مارپیچ
helical binding دورپیچی مارپیچ وار
serpentine شکل مارپیچ مارمانند
coil مارپیچ سیم پیچ
coiled مارپیچ سیم پیچ
coils مارپیچ سیم پیچ
spires ساقه باریک مارپیچ
dogleg پله کان مارپیچ
spire ساقه باریک مارپیچ
box spring فنر مارپیچ تختخواب
newel ستون پلکان مارپیچ
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
newels تیرمیان پلکان مارپیچ
newels ستون پلکان مارپیچ
flexuous پیچ وخم دار مارپیچ
flexural پیچ وخم دار مارپیچ
Hertfordshire spike [میل بالای مناره مارپیچ]
threads دنده دار کردن مارپیچ
seelos دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
aerial cartwheel مارپیچ همراه با پرش وچرخش
maze پیچ وخم پلکان مارپیچ
mazes پیچ وخم پلکان مارپیچ
snail بشکل مارپیچ جلو رفتن
snails بشکل مارپیچ جلو رفتن
fleche میل بالای مناره مارپیچ
thread دنده دار کردن مارپیچ
helicoid بشکل پوسته حلزون مارپیچ
turbinate فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
simple motion حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
capacole چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
slalomist مسابقه دهنده اسکی روی اب مارپیچ
solenoid سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com