Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
bird cage
ماسک مخصوص خط نگهدار
Other Matches
purge valve
لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
face wall
ماسک
mask
ماسک
masks
ماسک
guises
ماسک
guise
ماسک
safty face shield
ماسک ایمنی
breathing gear
ماسک تنفسی
masked
ماسک زده
gas masks
ماسک گاز
face guard
ماسک محافظ
gas masks
ماسک ضد گاز
smoke mask
ماسک ضد دود
gas mask
ماسک گاز
masquer
ماسک پوش
protective mask
ماسک ضد گاز
dust respirator
ماسک تنفسی
gas mask
ماسک ضد گاز
service anti gas respirator
ماسک ضد گاز
helmet
ماسک محافظ
helmets
ماسک محافظ
masker
ماسک دار
a face-pack
ماسک صورت
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
to be masked
نقاب یا ماسک زدن
death mask
ماسک صورت مرده
death masks
ماسک صورت مرده
snorkeler
غواص با ماسک و لوله
I'd like a face-pack.
من ماسک صورت میخواهم.
dust respirator
ماسک ضد گردو غبار
face mask
ماسک محافظ صورت
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
acid vapor canister
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
snorkeling
غواصی بکمک لوله و ماسک
mask
ماسک زدن پنهان کردن
masks
ماسک زدن پنهان کردن
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
facr piece
قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
prop
نگهدار
lineman
خط نگهدار
linesmen
خط نگهدار
protectors
نگهدار
protector
نگهدار
keepers
نگهدار
backer
نگهدار
propped
نگهدار
propping
نگهدار
linesman
خط نگهدار
backers
نگهدار
supporters
نگهدار
keeper
نگهدار
supporter
نگهدار
linemen
خط نگهدار
lineswoman
خط نگهدار زن
tenter
نگهدار
sustentative
نگهدار
support r
نگهدار
gas mixture shielded metal arc welding
جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
time keeper
وقت نگهدار
babysitter
بچه نگهدار
paper weight
کاغذ نگهدار
notcher
حساب نگهدار
buttress
حائل نگهدار
face-saving
آبرو نگهدار
baby-sitters
بچه نگهدار
timer
وقت نگهدار
timers
وقت نگهدار
sinker
وزنه نگهدار
buttressed
حائل نگهدار
scorer
حساب نگهدار
buttresses
حائل نگهدار
stanchion
حائل نگهدار
sitter in
بچه نگهدار
buttressing
حائل نگهدار
rope stopper
طناب نگهدار
concierge
نگهدار یاحافظ
concierges
نگهدار یاحافظ
markers
حساب نگهدار
patrons
نگهدار پشتیبان
scorers
حساب نگهدار
timekeepers
وقت نگهدار
blank holder
ورق نگهدار
timekeeper
گاه نگهدار
flame holder
شعله نگهدار
timekeeper
وقت نگهدار
chain check stopper
سیم نگهدار
clocker
وقت نگهدار
depositary
نگهدار ضامن
drill stock
مته نگهدار
timekeepers
گاه نگهدار
linesman flag
پرچم خط نگهدار
patron
نگهدار پشتیبان
line call
اعلام خط نگهدار
knitting sheath
میل نگهدار
marker
حساب نگهدار
sinkers
وزنه نگهدار
baby-sitter
بچه نگهدار
baselinesman
خط نگهدار خط عرضی
baby sitter
بچه نگهدار
maskable
وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
trigger
چرخ نگهدار ماشه
triggered
چرخ نگهدار ماشه
believer
[in something]
پشتیبان
[نگهدار]
[ازچیزی]
triggers
چرخ نگهدار ماشه
toolhead
ابزار نگهدار اتومبیل
farewell
خدا نگهدار خداحافظ
farewells
خدا نگهدار خداحافظ
carpenters' stopper
سیم نگهدار گیرهای
combination toolholder
ابزار نگهدار چندگانه
looker
خوش قیافه نگهدار
timer
وقت نگهدار هر راننده
timers
وقت نگهدار هر راننده
scorekeeper
حساب نگهدار امتیازها
geek
یکی از بازیکنان بالماسکه وکارناوال که غالبا دارای ماسک منقاردار است
induction holding furnace
کوره گرم نگهدار القائی
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
bedplate
صفحه قاب یا نگهدار چیزی
blank holder
ورق یا صفحه نگهدار کشویی
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
tone arm
الت سوزن نگهدار گرامافون
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
masks
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
penalty time keeper
حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
towear a mask
نقاب زدن ماسک زدن
mask
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
interrupts
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
guard-rails
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
ریل نگهدار حائل ریل
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
especial
مخصوص
special
مخصوص
favourites
مخصوص
franchises
حق مخصوص
vest pocket
مخصوص
franchise
حق مخصوص
franc
حق مخصوص
extra special
مخصوص
francs
حق مخصوص
favorites
مخصوص
specifics
مخصوص
specific
مخصوص
particular
مخصوص
particulars
مخصوص
favourite
مخصوص
chorea
تشنج مخصوص
bluck density
وزن مخصوص
game
کامپیوتر مخصوص
specific
مخصوص معین
maid in waiting
پیشخدمت مخصوص
density
جرم مخصوص
marque
علامت مخصوص
marque
مدل مخصوص
densities
جرم مخصوص
aides-de-camp
اجودان مخصوص
aide-de-camp
اجودان مخصوص
aide de camp
اجودان مخصوص
terminology
اصطلاح مخصوص
terminologies
اصطلاح مخصوص
dry gap bridge
پل مخصوص اب بریدگی
specifics
مخصوص معین
low resistivity
مقاومت مخصوص کم
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
habiliments
لباس مخصوص
idiocrasy
حالت مخصوص
heavy duty
مخصوص کارسنگین
idoneous
مختص مخصوص
heavy-duty
مخصوص کارسنگین
built in jack
جک مخصوص نصب
idiosyncrasies
حال مخصوص
idiosyncrasy
حال مخصوص
special corrections
تصحیحات مخصوص
special damage
خسارت مخصوص
special drawing right
حق برداشت مخصوص
g man
بازرس مخصوص
general
معمولی و نه مخصوص
specific gravities
وزن مخصوص
special services
خدمات مخصوص
special session
جلسه مخصوص
special
مخصوص خاص
bolt
پیچ مخصوص قفل کردن در
proper
مخصوص مقتضی
resistivity
مقاومت مخصوص
selective signalling
ارتباط مخصوص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com