English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
cash dispenser ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
Other Matches
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
cards ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
sort effort تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
graving dock اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
back pressure valve سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
fetch رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetched رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetches رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
universal قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
mouses esuoM ای که به کارت مخصوص وصل شده به باس کامپیوتر وصل است
mouse esuoM ای که به کارت مخصوص وصل شده به باس کامپیوتر وصل است
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
completes عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
cards وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
cards کارت تبریک کارت عضویت
name tag کارت معرفی کارت اسم
card کارت تبریک کارت عضویت
intercommand داخل قسمت داخل یکان
d , top concept تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skipped دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
bindings لازم الاجرا لازم
binding لازم الاجرا لازم
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
mechanical ماشینی
machine made ماشینی
mechanic ماشینی
mechanician ماشینی
mechanized ماشینی
machine translation ترجمه ماشینی
mechanized data دادههای ماشینی
machine shop tool ابزار ماشینی
manipulator دست ماشینی
mechnical ماشینی صنعتی
mechanisms قطعه ماشینی
machine tool ابزار ماشینی
machine ringing زنگ ماشینی
machinery steel فولاد ماشینی
robots ادم ماشینی
robot ادم ماشینی
drill press vise گیره ماشینی
machine tools ابزار ماشینی
octane سوخت ماشینی
mechanism قطعه ماشینی
mechanical translation ترجمه ماشینی
automatons ادم ماشینی
automaton ادم ماشینی
lawn sprinkler اب پاش ماشینی
tufted rugs فرش ماشینی
mechanized ماشینی شده
power saw اره ماشینی
mass production تولید ماشینی
factory rugs فرش ماشینی
mechanical welding جوشکاری ماشینی
machine welding جوشکاری ماشینی
mechanical language زبان ماشینی
mechanical production تولید ماشینی
mechanization ماشینی کردن
mechanical translator مترجم ماشینی
artificial intelligence هوش ماشینی
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
automation ماشینی شدن تولید
machinery castings ریخته گری ماشینی
crosscut saw اره گرد ماشینی
to start a car [to crank a car] [American English] ماشینی را روشن کردن
agricultural mechanization ماشینی کردن کشاورزی
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
gynoid نوع زن ادم ماشینی
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
barker کارگر یا ماشینی که پوست میکند
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
clocks ماشینی که زمان را نشان میدهد
automatons ماشینی که کارهای انسان را میکند
ingrain فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
automaton ماشینی که کارهای انسان را میکند
service ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
serviced ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
bordering machine ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
Machine- made carpets . فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
droid یک ادم ماشینی شبیه انسان
businesses ماشینی که در شرکت استفاده میشود
business ماشینی که در شرکت استفاده میشود
winepress ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
appliances ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
pulsator ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
saw doctor ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
caloric engine ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
badge reader ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
appliance ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
wringer ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
self feeder ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
wright کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
to have packed up [British E] کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
manifolder ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
perforator ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
to crap out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
reperforator ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
wiretapper جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
CNC ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
DDC ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
power loom ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
burster ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
abstract نمودن
to gain any ones ear نمودن
seems نمودن
dont نمودن
seemed نمودن
abstracting نمودن
dost نمودن
showŠetc نمودن
showed نمودن
shows نمودن
abstracts نمودن
animadvert نمودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com