Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
decollator
ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
Other Matches
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
package
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packages
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
detailed
حسابی که همه موضوعات را لیست میکند
highlight bar
میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
juxtaposition
مرتب کردن موضوعات در کنار هم
relational database management system
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
collated
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
passes
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
pass
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passed
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
index
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
subjects
موضوعات
themes
موضوعات
topics
موضوعات
sundry items
موضوعات متفرقه
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
indexes
نما راهنمای موضوعات
contents
لیست موضوعات در یک فایل
indexed
نما راهنمای موضوعات
index
نما راهنمای موضوعات
blocks
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocked
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
sets
تعداد موضوعات مربوطه
setting up
تعداد موضوعات مربوطه
set
تعداد موضوعات مربوطه
reprographics
موضوعات کتبی تصاویر
magnetic tape
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tapes
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
count
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
batch
قرار دادن موضوعات در گروهها
counting
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
batches
قرار دادن موضوعات در گروهها
counted
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
design
نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
record
مجموعه موضوعات داده مربوطه
designs
نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
sum
کل تعداد موضوعات جمع شده با هم
sums
کل تعداد موضوعات جمع شده با هم
reference
لیست موضوعات مرتب شده
references
لیست موضوعات مرتب شده
counts
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
scanned
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
catalogs
ایجاد یک کاتالوگ از موضوعات ذخیره شده
catalogues
ایجاد یک کاتالوگ از موضوعات ذخیره شده
catalogued
ایجاد یک کاتالوگ از موضوعات ذخیره شده
collection
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
catalogue
ایجاد یک کاتالوگ از موضوعات ذخیره شده
cataloging
ایجاد یک کاتالوگ از موضوعات ذخیره شده
cataloged
ایجاد یک کاتالوگ از موضوعات ذخیره شده
collections
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
cataloguing
ایجاد یک کاتالوگ از موضوعات ذخیره شده
list
مجموعه موضوعات مرتب شده داده
batch
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
list
تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
series
گروه موضوعات مربوطه که مرتب شده اند
numbers
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
number
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
list
چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
batches
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
despatch
عمل ارسال موضوعات یا اطلاعات یا پیام ها به محلی
indexes
لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
listings
چاپ لیستی از موضوعات از داده ذخیره شده در کامپیوتر
scanned
تعداد موضوعات درفایل یا لیست که در اسکن بررسی می شوند
index
لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
scans
تعداد موضوعات درفایل یا لیست که در اسکن بررسی می شوند
scan
تعداد موضوعات درفایل یا لیست که در اسکن بررسی می شوند
listing
چاپ لیستی از موضوعات از داده ذخیره شده در کامپیوتر
indexed
لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
entering
عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد
nil pointer
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
consumables
موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
consistency check
داده ها یا موضوعات مط ابق با قالب از پیش فرض شده هستند
biomorph
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
scanned
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scans
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
deque
صفی که در آن موضوعات جدید قابل اضافه شدن حتی در انتها هستند
scan
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
sequence
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
list
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
sequences
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
record
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
ada
زبان برنامه نویسی سطح بالا که اغلب در ارتش و صنعت و موضوعات علمی به کار می رود
list
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
moderated list
لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
drop down list box
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
cellar
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellars
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
high lights
موضوعات مهم مطالب مهم
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
systems network architecture
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
automatons
ماشینی که کارهای انسان را میکند
bordering machine
ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
automaton
ماشینی که کارهای انسان را میکند
barker
کارگر یا ماشینی که پوست میکند
broadband
روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند
pulsator
ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
caloric engine
ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
fans
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
baud rate
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
cards
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
perforator
ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
card
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
DDC
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
wiretapper
جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
reperforator
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
reperforator
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
dac
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
scanner
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
ocr
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
convertibility
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
red, green, blue
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
clamper
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
country file
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
demodulator
تبدیل میکند
changer
تبدیل میکند
compiler
تبدیل میکند
interpretative
تبدیل میکند
feed
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
feeds
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
languages
تبدیل و اجرا میکند
language
تبدیل و اجرا میکند
interpreters
به کد ماشین تبدیل میکند
interpreter
به کد ماشین تبدیل میکند
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
accomodation train
راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
globetrotter
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotters
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
balun
مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
heterogeneous network
شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
NIC
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
cases
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
binder
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
case
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
binders
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
encoder
وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
packets
شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
packet
شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
case
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
cases
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
alphageometric
که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
international standards organization
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
microphones
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphone
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
loudspeaker
وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند
recognition
و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
inverter
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
omr
و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
decoder
برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
milking machine
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
atomizers
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
magnetic
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
atomizer
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
distributing
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distributes
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distribute
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
halftones
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftone
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
protocol
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocols
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com