Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
English
Persian
computer
ماشین الکترونیکی
computers
ماشین الکترونیکی
Search result with all words
calculator
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculators
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
atm
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
Other Matches
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
electronic
الکترونیکی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
adapter
وسیله الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
pos
قط ه فروش الکترونیکی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
graphics
وسیله الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
strobe
ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
snail mail
و نه پست الکترونیکی
elctron tube
لامپ الکترونیکی
electrical communications
ارتباطات الکترونیکی
electrical interception
رهگیری الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
edp manager
مدیرداده پردازی الکترونیکی
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
amusement arcade
سالن بازیهای الکترونیکی
eft
انتقال الکترونیکی دارائی
eft
انتقال الکترونیکی سرمایه
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
electrosensitive paper
کاغذ حساس الکترونیکی
bin
بلوک سه بعدی الکترونیکی
bins
بلوک سه بعدی الکترونیکی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
EXOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
trunk exchange
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
OR function
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
video
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videos
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
microsoft
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
electronically programmable
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
replying
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
NEQ
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gates
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
electronically
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
replied
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replies
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
non equivalence function
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
sense
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sensed
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
senses
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
facsimile transceiver
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
exclusive
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
EXNOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
edp
پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
processor
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
newest
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new-
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
pursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
newer
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
Videotex
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
electroluminescing
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
shoran
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
electroluminescent
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifiers
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
electrically erasable read only memory
حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
NOR function =
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
NOT function
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NAND function
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
shouts
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
prom
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
prom
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
technology
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
technologies
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
proms
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
proms
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
charges
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
peripheral
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
charge
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
shout
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouted
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouting
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
mail
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
duplex
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
technology
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
technologies
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
MAPI
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
hall effect
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
duplexes
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
office of the future
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
gate
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
gates
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
nonlinear
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
mails
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
capacitor
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
component
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
bayonetting
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
combinational
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
images
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
cards
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
transistor
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
analyzer
وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
sysop
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
attachment
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
bayonet
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com