English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
duplicator ماشین تهیه رونوشت
duplicators ماشین تهیه رونوشت
Other Matches
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
facsimiles رونوشت عینی رونوشت
facsimile رونوشت عینی رونوشت
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
brussels دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
copies رونوشت
repeat رونوشت
repeats رونوشت
copied رونوشت
copying رونوشت
copy رونوشت
transcript رونوشت
transcripts رونوشت
carbon copy رونوشت
carbon copies رونوشت
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
carbon copy رونوشت کاربنی
letter book کتاب رونوشت
facsimiles رونوشت گرفتن
replication رونوشت دفاع
dump رونوشت انباشتن
counterparts همکار رونوشت
certified copy رونوشت مصدق
transcripts نسخه رونوشت
letter book رونوشت نامه
counterpart همکار رونوشت
carbon copies رونوشت کاربنی
office copy رونوشت مصدق
facsimiles رونوشت مصدق
exact copy رونوشت عین
transcribing رونوشت برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
cetified copy رونوشت مصدق
transcribe رونوشت برداشتن
transcribed رونوشت برداشتن
transcript نسخه رونوشت
facsimile رونوشت گرفتن
memory dump رونوشت ازحافظه
make a copy of رونوشت برداشتن
facsimile رونوشت مصدق
facsimiles رونوشت عینی نمابرد
true copy رونوشت مطابق با اصل
transcription سواد برداری رونوشت
transcriptions سواد برداری رونوشت
facsimile رونوشت عینی نمابرد
screen dump رونوشت صفحه نمایش
deed of poll سند بدون رونوشت
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
certified copy رونوشت گواهی رسمی شده
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
microcopy رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
probate رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
tenors فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
probate تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
purveys تهیه
purvey تهیه
seating تهیه جا
preparation تهیه
preparations تهیه
purveyed تهیه
purveying تهیه
off hand بی تهیه
procurement تهیه
housing تهیه جا
supplied تهیه
ministration تهیه
provision تهیه
supply تهیه
supplying تهیه
counter preparation ضد تهیه
photo imagery تهیه عکس
fabricator تهیه کننده
preparation fire اتش تهیه
preparation تهیه و ارایش
triplication تهیه در سه نسخه
preparations تهیه مقدمات
preparing تهیه کردن
preparation اتش تهیه
weaponry تهیه سلاح
data processing تهیه و تولیداطلاعات
provision تهیه کردن
on the stocks د رشرف تهیه
lighting feeder تهیه روشنایی
data processing تهیه اطلاعات
furtherance تهیه وسایل
triplicity تهیه در سه نسخه
parasceve روز تهیه
preparation تهیه مقدمات
preparations اتش تهیه
preparation of food تهیه خوراک
catered تهیه کردن
catering تهیه کردن
caters تهیه کردن
prepare تهیه کردن
prepares تهیه کردن
counter preparation تیر ضد تهیه
procure تهیه کردن
procured تهیه کردن
procures تهیه کردن
cater تهیه کردن
purveyance تهیه خواربار
preparations تهیه و ارایش
to make provision تهیه دیدن
to find in تهیه کردن
to bargain for تهیه دیدن
preparation time زمان تهیه
the water supply of tehran تهیه اب تهران
the preparation day روز تهیه
blend تهیه کردن
blends تهیه کردن
preparator تهیه کننده
preparatorily بعنوان تهیه
prepare mortar تهیه ملات
provisionment تهیه خواربار
procuring تهیه کردن
process تهیه کردن
placements تهیه شغل
placements تهیه کار
placement تهیه شغل
administer تهیه کردن
base development تهیه پایگاه
supplied تهیه کردن
placement تهیه کار
administers تهیه کردن
affords تهیه کردن
administering تهیه کردن
administered تهیه کردن
affording تهیه کردن
afforded تهیه کردن
pitched تهیه دیده
processes تهیه کردن
supplier تهیه کننده
suppliers تهیه کننده
supply تهیه کردن
supplying تهیه کردن
afford تهیه کردن
vacuum-packed تهیه شده
provide تهیه کردن
provide تهیه دیدن
preparation fire تیر تهیه
laid on <past-p.> تهیه شده
provided <adj.> <past-p.> تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.> تهیه شده
provided [that] <conj.> تهیه شده
victualage تهیه اذوقه
provides تهیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com