English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
press ماشین فشار
presses ماشین فشار
compressor ماشین فشار
compressors ماشین فشار
Other Matches
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
exertion فشار
brunt فشار
growing pains فشار
distraint فشار
pressure vessel فشار
water pressure فشار اب
zips فشار
zipping فشار
exertions فشار
impacts فشار
isobar تک فشار
isobare هم فشار
fantod فشار
constraint فشار
violence فشار
isobar هم فشار
impact فشار
zipped فشار
compression فشار
tension فشار
barometric pressure فشار جو
back pressure پی فشار
back iron بن فشار
tensions فشار
zip فشار
pushes فشار
total pressure فشار کل
pushed فشار
push فشار
low pressure فشار کم
bunt فشار با سر
stroking فشار با پا
strokes فشار با پا
stroked فشار با پا
stroke فشار با پا
pressure فشار
line of thrust خط فشار
pressured فشار
pressures فشار
isobars تک فشار
isopiestic هم فشار
isobars هم فشار
pressuring فشار
stressing فشار
stresses فشار
stress فشار
pressure sense حس فشار
presses فشار
thrusts فشار
pressure curve خم فشار
strains فشار
atmosphere فشار جو
atmospheres فشار جو
ice push فشار یخ
hydraulic pressure فشار اب
strain فشار
press فشار
pressor فشار زا
thrust فشار
atmospheric pressure فشار جو
sense of pressure حس فشار
pressing فشار
thrusting فشار
weight فشار
pressure tendency گرایش فشار
pressure surface سطح فشار
pressure groups گروه فشار
partial pressure فشار جزئی
radiation pressure فشار تشعشع
overvoltage ازدیاد فشار
hustling فشار زور
thrusting ضربت فشار
pressure transducer مبدل فشار
pressure فشار هوا
thrust فشار محوری
pressured فشار هوا
thrusting فشار محوری
forces فشار دادن
thrusts ضربت فشار
thrust ضربت فشار
reduced pressure فشار کاهیده
pressure wave موج فشار
thrusts فشار محوری
partial pressure فشار جزیی
pulse pressure فشار نبض
pressure group گروه فشار
pore pressure فشار درونی
pushes فشار دادن
wind pressure فشار باد
piezometry فشار سنجی
wheel pressure فشار چرخ
hustle فشار دادن
critical pressure فشار بحرانی
water suit لباس ضد فشار اب
hustling فشار دادن
pressure curve منحنی فشار
pushed فشار دادن
platten اهن فشار
platen اهن فشار
high-tension فشار قوی
piston pressure فشار پیستون
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
push فشار دادن
pressure adjustment تنظیم فشار
water guage فشار سنج اب
pressure drop افت فشار
griped مشت فشار
social pressure فشار اجتماعی
contact pressure فشار تماس
hustled فشار زور
hustles فشار دادن
pressure hull بدنه ضد فشار
hustles فشار زور
contact pressure فشار تماسی
pressure head ارتفاع فشار
pressure gradient گرادیان فشار
impacted تحت فشار
voltmeter فشار سنج
cost push فشار هزینه
hustle فشار زور
cost push فشار قیمت
pressure face سمت فشار
hustled فشار دادن
pressure gaverner ناطم فشار
beneath تحت فشار
pressure of speech فشار تکلم
pressures فشار هوا
low voltage line خط فشار ضعیف
soil strain فشار زمین
sound pressure فشار صوت
to bear pressure upon فشار اوردن بر
loads بار فشار
loads فشار مسئولیت
thrust of the arch فشار طاق
ambient pressure فشار محیط
brush pressure فشار زغال
load بار فشار
drop gage فشار سنج
to press up با فشار بالابردن
centre of pressure مرکز فشار
central head فشار مرکزی
center of pressure مرکز فشار
air pressure فشار هوا
air pressure gage فشار سنج
torsional strain فشار پیچشی
torisonal strain فشار پیچشی
carebaria احساس فشار در سر
to squeeze to death با فشار کشتن
load فشار مسئولیت
antiblackout suit لباس ضد فشار اب
back wash فشار عقب اب
back pressure فشار متقابل
starting pressure فشار استارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com