Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
title of territory
مالکیت قلمرو کشور
Other Matches
dominion
قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
denationalization
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed
حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
separation of ownership and control
جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
realm
قلمرو
shrievalty
قلمرو
circling
قلمرو
realms
قلمرو
territory
قلمرو
orbited
قلمرو
orbits
قلمرو
zones
قلمرو
zone
قلمرو
kingdom
قلمرو
territories
قلمرو
orbit
قلمرو
dominion
قلمرو
circles
قلمرو
milieu
قلمرو
milieus
قلمرو
count palatine
قلمرو
sphere
قلمرو
spheres
قلمرو
bourgeon
قلمرو
circled
قلمرو
domains
قلمرو
domain
قلمرو
milieux
قلمرو
home range
قلمرو
areas
قلمرو
area
قلمرو
circle
قلمرو
territory of state
قلمرو دولت
sultanate
قلمرو سلطان
dukedom
قلمرو دوک
pashalic
قلمرو پاشا
dukedoms
قلمرو دوک
popedom
قلمرو پاپ
sultanates
قلمرو سلطان
jurisdication
حق قضاوت قلمرو
archdeaconry
قلمرو و سرشماس
duchy
قلمرو دوک
dioceses
قلمرو اسقف
heathendom
قلمرو کفار
grand duchy
قلمرو دوک
diocese
قلمرو اسقف
abbacy
قلمرو راهب
knowledge domain
قلمرو اگاهی
knowledge domain
قلمرو دانش
principalities
قلمرو شاهزاده
lieutenancy
قلمرو ستوانی
principality
قلمرو شاهزاده
duchies
قلمرو دوک
queendom
قلمرو ملکه
viscounty
قلمرو ویکنت
subkingdom
قلمرو تابعه
regality
سلطنت قلمرو
scope
قلمرو حوزه
realms
قلمرو سلطان
realm
قلمرو سلطان
satrapy
قلمرو ساتراپ
khanate
قلمرو حکومت خان
parsonages
قلمرو کشیش بخش
prelature
قلمرو اسقف اعظم
parsonage
قلمرو کشیش بخش
bailiwick
ناحیه قلمرو مامور
diocesan
وابسته به قلمرو اسقف
purview
قلمرو اجراء چشم رس
barony
ملک یا قلمرو بارون
palatinate
ناحیه قلمرو کنت
seigneury
قلمرو حکومت لرد
kaiserdom
قلمرو حکومت قیصر
archbishopric
مقام یا قلمرو اسقف
sovereignty
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
archdiocese
قلمرو مذهبی اسقف اعظم
archduchy
قلمرو و حکومت دوک بزرگ
in claisum
دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
seigniory
قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
parishes
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
count palatine
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
closed sea
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
ownership
مالکیت
dominion
حق مالکیت
ownership right
حق مالکیت
right of ownership
حق مالکیت
acquisition
مالکیت
acquisitions
مالکیت
ownership
حق مالکیت
support
حق مالکیت
possession
مالکیت
proprietorial right
حق مالکیت
proprietorship
مالکیت
propritorship
مالکیت
dominium
مالکیت
extraterritorial
واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
thaneship
قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
state ownership
مالکیت دولتی
individual ownership
مالکیت فردی
state enterprise
مالکیت دولتی
villeinage
مالکیت رعیت
accession
شرکت در مالکیت
collective ownership
مالکیت مشاع
asset ownership
مالکیت دارائی
ascription
تصدیق مالکیت
joint ownership
مالکیت مشاع
joint ownership
مالکیت مشترک
collective ownership
مالکیت جمعی
confusion
مالکیت ما فی الذمه
title deed
سند مالکیت
dispossession
سلب مالکیت
expropriation
سلب مالکیت
document of title
سند مالکیت
documents of title
سند مالکیت
title deed
قباله مالکیت
title deeds
سند مالکیت
public ownership
مالکیت دولتی
public domain
مالکیت دولتی
get hold of (something)
<idiom>
به مالکیت رسیدن
title deed
اسناد مالکیت
titles
مستند مالکیت
title
مستند مالکیت
title of territory
مالکیت اقلیم
estate in common
مالکیت مشاع
possessory action
دعوی مالکیت
private ownership
مالکیت خصوصی
reconversion
اعاده مالکیت
condominium
مالکیت مشترک
muniment of title
دلیل مالکیت
retention of title
حفظ مالکیت
ownership and management
مالکیت و مدیریت
praivate ownership
مالکیت خصوصی
seisin
مالکیت اراضی
possessory title
سمت مالکیت
possessory title
عنوان مالکیت
retention of title
ضبط مالکیت
personal ownership
مالکیت شخصی
possessory right
حق تصرف یا مالکیت
root of title
منشاء مالکیت
private property
مالکیت خصوصی
condominiums
مالکیت مشترک
public ownership
مالکیت دولتی
public ownership
مالکیت عمومی
alienation
انتقال مالکیت
qualified property
مالکیت محدود
slaveholding
مالکیت برده
special property
مالکیت خاص
joint ownership
مالکیت اشتراکی
literary property
حق مالکیت ادبی
property rights
حقوق مالکیت
gen
حالت مالکیت
vicarate
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
possessory action
دعوی اعاده مالکیت
white elephant
<idiom>
ثروت یا مالکیت بیفایده
replevin
دعوی اعاده مالکیت
collectivity
مالکیت اشتراکی جمع
prescriptive right or title
حق مالکیت از راه مرورزمان
prescriptive right
حق مالکیت از طریق مرورزمان
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
repossess
مالکیت مجدد یافتن
share certificate
گواهی مالکیت سهام
expropriated
سلب مالکیت کردن از
repossessing
مالکیت مجدد یافتن
expropriating
سلب مالکیت کردن از
title-holders
صاحب سند مالکیت
title-holder
صاحب سند مالکیت
expropriates
سلب مالکیت کردن از
mere right
حق مالکیت بدون تصرف
estate in common
اشتراک در مالکیت زمین
expropriate
سلب مالکیت کردن از
entitled to owver ship
دارای حق مالکیت است
passing the ownership
مالکیت مافی الذمه
possession by title of ownership
تصرف به عنوان مالکیت
repossessed
مالکیت مجدد یافتن
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
disowns
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
put in a claim for something
مدعی مالکیت چیزی شدن
to put in possession
مالکیت دادن متصدی کردن
disowning
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowned
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disown
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
freehold
مالکیت مطلق ملک موروثی
disorintate
مالکیت چیزی راانکار کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com