Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
eminent domain
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
Other Matches
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
پادشاه یا دولت
regents
نماینده پادشاه رئیس
regent
نماینده پادشاه رئیس
kingmaker
کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
freehold
مالکیت مطلق ملک موروثی
chief of state
رئیس دولت
head of the state
رئیس دولت
estate in fee
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
escheat
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
communism
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
escheat
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
king dom
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
denationalization
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
his right of ownership lapsed
حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
lord high stew of england
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
federal state
دولت متحده یا دولت اتحادی
paymaster general
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
country
مملکت
countries
مملکت
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
absolute volue
مقدار مطلق قدر مطلق
separation of ownership and control
جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
realm
متصرفات مملکت
realms
متصرفات مملکت
per pais
بوسیله مملکت
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
external operation
عملیات خارج از مملکت
paper standard
پول رایج مملکت
ne exeat regno
دستور عدم خروج از مملکت
They have seized ( dominated) the country.
مملکت را قبضه کرده اند
soil
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soiling
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
centralism
سیستم تمرکز در اداره مملکت
soils
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
kingdom
مملکت یا کشور پادشاهی موالید
cession of territory
واگذار کردن اراضی مملکت
decentralism
سیستم عدم تمرکز در اداره مملکت
emcee
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcees
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
pluralism
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
monarchs
پادشاه
rex
پادشاه
head of state
پادشاه
sovereigns
پادشاه
constitutional monarch
پادشاه
queen
زن پادشاه
sovereign
پادشاه
queens
زن پادشاه
monarch
پادشاه
queenconsort
زن پادشاه
our sovereingn
پادشاه
potentate
پادشاه
potentates
پادشاه
o king
ای پادشاه
Shahs
پادشاه
Shah
پادشاه
kingless
بی پادشاه
king
پادشاه
kings
پادشاه
regicide
قتل پادشاه
sign manual
امضا پادشاه
oberon
پادشاه پریان
regicides
قتل پادشاه
kings palace
قصر پادشاه
fit for a king
لایق پادشاه
kings palace
کاخ پادشاه
rial
پادشاه ملکه
king of england
پادشاه انگلستان
kingling
پادشاه کوچک
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
royal prerogative
حق امتیاز ویژه پادشاه
privy seal
مهر شخصی پادشاه
raja or rajah
راجه-امیریا پادشاه
croesus
کراسوس : پادشاه یونان
aeolus
پادشاه تسالی یونان
his britannic majesty
اعلیحضرت پادشاه انگلستان
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
lord lieutenant
نماینده پادشاه در ایالات
king's counsel
قاضی دادگاه پادشاه
king of birds
پادشاه مرغان :دال
expellee
افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
the u states
کشوری که پادشاه داشته باشد
regius professor
استاد منصوب ازطرف پادشاه
dauphiness
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
sovereignty
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
the u kingdom
کشوری که پادشاه داشته باشد
HMS
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
they attended the king
ایشان درخدمت پادشاه بودند
gordian
وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
prince royal
پسر ارشد پادشاه انگلیس
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
kinglet
پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
herod
هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
royalty
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalties
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
the code of justinian
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
priam
پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
monarchical
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
dauphin
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
household troops
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
queen dowager
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
jacobite
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
monarch
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
infante
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
monarchs
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
empires
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empire
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
ownership right
حق مالکیت
right of ownership
حق مالکیت
support
حق مالکیت
dominium
مالکیت
propritorship
مالکیت
proprietorship
مالکیت
possession
مالکیت
proprietorial right
حق مالکیت
acquisition
مالکیت
dominion
حق مالکیت
acquisitions
مالکیت
ownership
مالکیت
ownership
حق مالکیت
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
homage
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
romulus
رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Georgian architecture
معماری جرجی
[در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Desornamentado
[سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
public ownership
مالکیت دولتی
public ownership
مالکیت عمومی
document of title
سند مالکیت
joint ownership
مالکیت مشاع
get hold of (something)
<idiom>
به مالکیت رسیدن
alienation
انتقال مالکیت
property rights
حقوق مالکیت
documents of title
سند مالکیت
dispossession
سلب مالکیت
qualified property
مالکیت محدود
joint ownership
مالکیت اشتراکی
retention of title
ضبط مالکیت
retention of title
حفظ مالکیت
possessory action
دعوی مالکیت
titles
مستند مالکیت
title
مستند مالکیت
reconversion
اعاده مالکیت
private property
مالکیت خصوصی
personal ownership
مالکیت شخصی
literary property
حق مالکیت ادبی
ownership and management
مالکیت و مدیریت
individual ownership
مالکیت فردی
muniment of title
دلیل مالکیت
public ownership
مالکیت دولتی
joint ownership
مالکیت مشترک
private ownership
مالکیت خصوصی
praivate ownership
مالکیت خصوصی
possessory title
سمت مالکیت
possessory title
عنوان مالکیت
possessory right
حق تصرف یا مالکیت
estate in common
مالکیت مشاع
expropriation
سلب مالکیت
confusion
مالکیت ما فی الذمه
public domain
مالکیت دولتی
root of title
منشاء مالکیت
condominiums
مالکیت مشترک
title deeds
سند مالکیت
title deed
قباله مالکیت
slaveholding
مالکیت برده
title deed
سند مالکیت
state ownership
مالکیت دولتی
title deed
اسناد مالکیت
accession
شرکت در مالکیت
special property
مالکیت خاص
condominium
مالکیت مشترک
state enterprise
مالکیت دولتی
ascription
تصدیق مالکیت
collective ownership
مالکیت جمعی
title of territory
مالکیت اقلیم
villeinage
مالکیت رعیت
seisin
مالکیت اراضی
collective ownership
مالکیت مشاع
asset ownership
مالکیت دارائی
gen
حالت مالکیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com