English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
Other Matches
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
extraterritoriality برون مرزی
extraterritorial برون مرزی
exterritorial برون مرزی
oversea برون مرزی
exterritoriality حقوق برون مرزی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
high seas ابهای برون مرزی
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
abroad خارج از کشور
oversea خارج از کشور
carrier company تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
internally or abroad در داخل و خارج [از کشور]
inbound traffic مسیر خارج از کشور
outbound cargo بار خارج از کشور
at home and abroad در داخل و خارج [از کشور]
to go abroad به خارج [از کشور] رفتن
not valid abroad در خارج [از کشور] معتبر نیست
My brother has gone abroad. برادرم رفته خارجه [خارج از کشور]
blocked cuurency پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
to move one's operation offshore شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
to offshore something چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
anti dumping مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
bordered خط مرزی
marginal مرزی
boundaries مرزی
border خط مرزی
mete : خط مرزی
bordering خط مرزی
paralic مرزی
borderline مرزی
boundary مرزی
critical frequency فرکانس مرزی
limiting voltage ولتاژ مرزی
cleavage plane سطح مرزی
marginal test ازمون مرزی
marginal consciousness هشیاری مرزی
marginal checking بررسی مرزی
marchland زمین مرزی
frontier treaty معاهده مرزی
frontier خط فاصل مرزی
frontalier یکان مرزی
frontalier نیروهای مرزی
marginal check برسی مرزی
marginal check مقابله مرزی
boundary trench نهرچه مرزی
borderline state حالت مرزی
rubicon مرز خط مرزی
border installations تاسیسات مرزی
mete سنگ مرزی
boundary conditions شرایط مرزی
boundar trench نهرچه مرزی
boundary effect اثر مرزی
outpost پایگاه مرزی
borderline schizophrenia اسکیزوفرنی مرزی
border stone سنگ مرزی
border land زمین مرزی
outposts پایگاه مرزی
boundary surface سطح مرزی
boundary layer لایه مرزی
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
borderline psychosis روان پریشی مرزی
inland درون مرزی داخله
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
borderline mental deficiency نقص عقلی مرزی
terry سربازمدافع مرزی انگلیس
frontalier جزو یکان مرزی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
catchment حوزه ابریز مرزی
surface boundary layer لایه مرزی سطح
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
borderline mental retardation عقب ماندگی ذهنی مرزی
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
boundary 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundaries 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
This new frontier incident probably means war. این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
extrados برون سو
output برون ده
outputs برون ده
exogenous برون زا
outhaul line برون کش
outcrops برون زد
outsides برون
outside برون
without برون
outcrop برون زد
extrapolations برون یابی
extrapolation برون یابی
outputs برون داد
drive! برون! [با ماشین]
extroversion برون گرایی
ectorderm برون پوست
off line برون خطی
exudation برون نشست
extroverts برون گرای
extrovert برون گرای
copper extraction برون کشیدن مس
ectoparasite انگل برون زی
physiognomies برون چهر
physiognomy برون چهر
accommodation برون سازی
accommodations برون سازی
immigration برون کوچی
exopsychic برون روانی
exvia برون زیست
effuent برون ریز
effusions برون تراوی
effusions برون ریزی
exocrine برون تراو
acting out برون ریزی
eccentricity برون مرکزی
eccentricities برون مرکزی
exteroceptive برون تنی
externality برون بودگی
exogamy برون پیوندی
exogenous variable متغیر برون زا
exogamy برون همسری
exogenous برون زاد
exogenous برون روینده
exogen گیاه برون رو
suburban برون شهری
exocathection برون پردازی
epithelium برون پوش
effusion برون تراوی
effusion برون ریزی
extratensive برون نگر
out flow برون ریز
extrajection برون اندازی
extragalactic برون کهکشانی
extrafusal برون دوکی
evacuation برون بری
evacuation برون ریزی
egest برون کردن
extracyclic برون حلقهای
output برون داد
suburb برون شهر
outsight برون بینی
superficial degradation برون تباهی
purged برون ریزی
discharge برون ریزی
objective برون ذات
objectivism برون گرایی
discharges برون ریزی
pericardium برون شامه دل
self contained برون بی نیاز
offline برون خطی
purges برون ریزی
emigration برون کوچی
out group برون گروه
purge برون ریزی
objectives برون ذات
outer directed برون وابسته
outlier برون هشته
the out ward eye چشم برون
assignments ماموریت
apostleship ماموریت
duty ماموریت
assignment ماموریت
task ماموریت
commissioning :ماموریت
commission :ماموریت
tasks ماموریت
mission ماموریت
missions ماموریت
commissions :ماموریت
errands ماموریت
errand ماموریت
extrapolate برون یابی کردن
out of line coding کدگذاری برون خطی
exosomatic method روش برون تنی
offline storage انباره برون خطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com