Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (8 milliseconds)
English
Persian
permanent oppointment
ماموریت دایمی
Other Matches
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
aborted
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
permanent
دایمی
constant
ثابت دایمی
quota post
پست دایمی
quota post
شغل دایمی
constants
ثابت دایمی
the whirligig of fashion
دوران دایمی مد
nonrecurring
غیر دایمی
permanent rank
رتبه دایمی
permanent flow
بده دایمی
permanent oppropriation
تدارک دایمی
permanent party
پرسنل دایمی
permanent emplacement
استقرار دایمی
permanent duty station
پادگان دایمی
permanent deligate
نماینده دایمی
permanent rank
درجه دایمی
permanent flow
ابدهی دایمی
permanent change of station
تغییر مکان دایمی
permanent deformation
تغییر شکل دایمی
permanent duty station
محل خدمت دایمی
routines
جریان عادی و دایمی
permanent oppointment
اختصاص دایمی به یک یکان
routinely
جریان عادی و دایمی
routine
جریان عادی و دایمی
permanent party
جمعی دایمی یکان
The whirligig of time revolves.
دوران دایمی زمان می چرخد.
whirligig of something
دوران دایمی
[اصطلاح مجازی]
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
permanent court of international arbitra
دیوان دایمی داوری بین المللی
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
permanent change of station
تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
de jure recognition
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
errands
ماموریت
assignments
ماموریت
apostleship
ماموریت
missions
ماموریت
mission
ماموریت
errand
ماموریت
duty
ماموریت
tasks
ماموریت
task
ماموریت
assignment
ماموریت
commissions
:ماموریت
commissioning
:ماموریت
commission
:ماموریت
abort
انصراف از ماموریت
mission objectives
هدفهای ماموریت
fire mission
ماموریت اتش
task unit
یگان ماموریت
field duty
ماموریت رزمی
end of mission
ماموریت تمام
sea duty
ماموریت دریایی
combat duty
ماموریت رزمی
appointment quota
سهمیه ماموریت
temporary duty
ماموریت موقت
fire task
ماموریت اتش
staff duty
ماموریت ستادی
specified mission
ماموریت تصریحی
primary mission
ماموریت اصلی
political mission
ماموریت سیاسی
mission type
متضمن ماموریت
implied task
ماموریت استنتاجی
mission type
حاوی ماموریت
implied mission
ماموریت استنتاجی
mission time
مدت ماموریت
activity
ماموریت عمل
commission
ماموریت امریه
commission
ارتکاب ماموریت
commissioning
ماموریت دادن
commissioning
ماموریت امریه
commissioning
ارتکاب ماموریت
commissions
ماموریت دادن
commissions
ماموریت امریه
commission
ماموریت دادن
missions
وابسته به ماموریت
tour
سیاحت ماموریت
function
ماموریت عمل
toured
سیاحت ماموریت
mission
وابسته به ماموریت
touring
سیاحت ماموریت
tours
سیاحت ماموریت
activities
ماموریت عمل
functioned
ماموریت عمل
functions
ماموریت عمل
commissions
ارتکاب ماموریت
air mission
ماموریت هوایی
agencies
گماشتگی ماموریت
agency
گماشتگی ماموریت
station
محل ماموریت
commissioned
ماموریت دار
stationed
محل ماموریت
reinforcing
ماموریت تقویتی
stations
محل ماموریت
agentship
ماموریت پیشکاری
perdue
ماموریت مخاطره امیز
perdu
ماموریت مخاطره امیز
postings
تعیین محل ماموریت
short tour
ماموریت کوتاه مدت
posting
تعیین محل ماموریت
task group
گروه ماموریت زمینی
confidential
دارای ماموریت محرمانه
surface mission
ماموریت دفاع زمینی
duty
ماموریت خدمت نگهبانی
change of station
تغییر محل ماموریت
close support mission
ماموریت پشتیبانی نزدیک
employment schedule
برنامه ماموریت ناو
posts
محل ماموریت موضع
post
محل ماموریت موضع
post-
محل ماموریت موضع
posted
محل ماموریت موضع
general support
ماموریت عمل کلی
immediate mission
ماموریت فوری هوایی
mission request
درخواست اجرای ماموریت هوایی
to override one's commission
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
mission
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
air defense sector
منطقه ماموریت پدافند هوایی
mission essential
حیاتی از نظر انجام ماموریت
mission essential
ضروری برای انجام ماموریت
abort
عدم موفقیت درانجام ماموریت
specified tasks
ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
assignments
ماموریت دادن انتقال افهار
missions
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
commission
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
assignment
ماموریت دادن انتقال افهار
commissions
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
party
گروه مخصوص انجام یک ماموریت
sectors
منطقه ماموریت قطاع اتش
sector
منطقه ماموریت قطاع اتش
commissioning
حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
general support reinforcing
ماموریت عمل کلی تقویتی
divert
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
task fleet
ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
diverts
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
joint task force
نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
diverted
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
overseas
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
search mission
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
mission
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
missions
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
aircraft mission equipment
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
detailing
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
imposition of hands
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
detail
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
to second somebody
ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن
[اصطلاح رسمی]
what luck
در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to kiss hands
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
packets
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
carrier company
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
packet
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
resume
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
judy
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
deploys
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
state tiger
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
imagery sortie
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
casual detachment
یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
field allowance
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com