Total search result: 204 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
gas tight |
مانع خروج گاز |
|
|
Search result with all words |
|
choke ring |
حلقه مانع خروج گاز |
obturator |
الات مانع خروج گاز |
steam tight |
مانع خروج بخار |
Other Matches |
|
hedgehog |
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی |
hedgehogs |
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی |
dam |
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن |
crest clearing |
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع |
damming |
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن |
dams |
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن |
dammed |
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن |
ocant altitude |
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع |
obstructor |
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین |
propulsion |
خروج |
outgo |
خروج |
emersion |
خروج |
egression |
خروج |
exhaust |
خروج |
prolapsus |
خروج |
egress |
خروج |
emission |
خروج |
exits |
خروج |
exit |
خروج |
exodus |
خروج |
leakage or breakage |
خروج |
emissions |
خروج |
exhausts |
خروج |
outages |
راه خروج |
spurting |
خروج ناگهانی |
transpiration |
خروج نفوذ |
ingress and egress |
دخول و خروج |
angle of emergence |
زاویه خروج |
spurted |
خروج ناگهانی |
spermatism |
خروج منی |
exeat |
اجازهء خروج |
prolapse of the uterus |
خروج سیبک |
ejaculated |
خروج منی |
ejaculate |
خروج منی |
spurt |
خروج ناگهانی |
logout |
خروج از سیستم |
log out |
خروج از سیستم |
order off the field |
حکم خروج |
log off |
خروج از سیستم |
exit point |
نقطه خروج |
exhaust velosity |
سرعت خروج |
light spill |
خروج نور |
exhaust valve |
شیر خروج |
order off |
حکم خروج |
spurts |
خروج ناگهانی |
emergency exit |
خروج اضطراری |
eccentricities |
خروج از مرکزیت |
emissions |
صدور خروج |
outage |
راه خروج |
emission |
صدور خروج |
outlet |
مجرای خروج |
capital outflow |
خروج سرمایه |
out flow of capital |
خروج سرمایه |
eccentricities |
خروج از مرکز |
blow out |
خروج ناگهانی |
ejaculating |
خروج منی |
ejaculates |
خروج منی |
dump valve |
شیر خروج |
emergency exit |
در خروج اضطراری |
work function |
انرژی خروج |
electron affinity |
انرژی خروج |
eccentricity |
خروج از مرکز |
defecation |
خروج مدفوع |
debouch |
راه خروج |
eccentricity |
خروج از مرکزیت |
outlets |
مجرای خروج |
debouchment |
خروج ازتنگنا |
eccentricity of the load |
خروج از مرکزیت بار |
clearance outwards |
مجوز خروج کشتی |
exophthalmos |
خروج تخم چشم |
clearing outwards |
اعلامیه خروج کشتی |
fifo |
خروج به ترتیب ورود |
freedom of entry and exit |
ازادی ورود و خروج |
undoubling |
خروج از دوبلگی شطرنج |
shelling |
برنامه خروج موقت |
shell |
برنامه خروج موقت |
out flow of labor |
خروج نیروی کار |
Where is the emergency exit? |
در خروج اضطراری کجاست؟ |
eccentricity |
گریز یا خروج از مرکز |
eccentricities |
گریز یا خروج از مرکز |
shells |
برنامه خروج موقت |
primer leak |
خروج گازاز ته چاشنی |
exhaust |
تخلیه کردن خروج |
infinite |
حلقهای که خروج ندارد. |
outer work function |
انرژی خروج بیرونی |
exhausts |
خروج گاز یابخار |
exhaust |
خروج گاز یابخار |
exhausts |
تخلیه کردن خروج |
inner work function |
انرژی خروج درونی |
clearance outwards |
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری |
ne exeat regno |
دستور عدم خروج از مملکت |
gangways |
محل ورود و خروج از ناو |
clearance papers |
اسناد خروج کشتی از بندر |
trap house |
محل خروج هدفهای متحرک |
exhaust pipe |
لوله خروج بخار یا دود |
gangway |
محل ورود و خروج از ناو |
break cover |
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه |
Please show me the way out I'll show you ! |
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید |
jetting |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
jets |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
exits |
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو |
exit |
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو |
jetted |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
muzzle energy |
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله |
lithotomy |
برش مثانه برای خروج سنگ |
jet |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
exit road |
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود |
blowing |
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد |
spermatorrhoea |
خروج منی بدون اراده احتلام |
port of exit |
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور |
to shut in |
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن |
blowdown |
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز |
blasts |
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم |
blast |
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم |
valves |
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی |
valve |
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی |
to take off one |
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن |
devices |
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود |
device |
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود |
photoemission |
خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره |
jet propulsion |
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز |
extravasattion |
خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن |
deflation port |
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن |
i/o |
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد |
turbostarter |
استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده |
marketing |
بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری |
jet propulsion |
جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب |
deffered entry |
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است |
timeout |
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل |
clear air turbulence |
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد |
bifuel propulsion |
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی |
mediastinal emphsema |
اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه |
secession |
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه |
muzzle energy |
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود |
last in , first out |
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده |
overrun |
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد |
overrunning |
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد |
overruns |
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد |
set back |
مانع |
preventive |
مانع |
strait jacket |
مانع |
impedient |
مانع |
repellents |
مانع |
encumbrances |
مانع |
drawback |
مانع |
encumbrance |
مانع |
snags |
مانع |
repellent |
مانع |
in the way |
مانع |
strait jackets |
مانع |
snag |
مانع |
snagging |
مانع |
hinder |
مانع |
hindered |
مانع |
hindering |
مانع |
hinders |
مانع |
impediments |
مانع |
drawbacks |
مانع |
barricading |
مانع |
curtains |
مانع |
barrier |
مانع |
barriers |
مانع |
barricades |
مانع |
barricaded |
مانع |
barricade |
مانع |
preventor |
مانع |
obstaele |
مانع |
clog |
مانع |
clogged |
مانع |
clogs |
مانع |
impeditive |
مانع |
impedimental |
مانع |
hold back |
مانع |
dike |
مانع |
degage |
بی مانع |
dead lock |
مانع |
bar |
مانع |
shackle |
مانع |
handicap |
مانع |
pull-back |
مانع |
interference |
مانع |
crest |
مانع |
cresting |
مانع |
crests |
مانع |
constraint |
مانع |
shields |
مانع |
masking |
مانع |
hedges |
مانع |
hedged |
مانع |
hedge |
مانع |
block |
مانع |
handicaps |
مانع |
restraints |
مانع |
balk |
مانع |
balked |
مانع |
shackling |
مانع |
stumbling block |
مانع |
stumbling blocks |
مانع |
shackles |
مانع |
shackled |
مانع |