Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
antisubmarine barrier
مانع ضد زیردریایی
Search result with all words
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
Other Matches
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
conventional submarine
زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
submarine boat
زیردریایی
antisubmarine
ضد زیردریایی
alvin
یک نوع زیردریایی
aluminaut
زیردریایی الومینیومی
albacore
زیردریایی الباکور
antisubmarine
مخرب زیردریایی
anti submarine
هواپیمای ضد زیردریایی
albacore
نوعی زیردریایی
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
killer submarine
زیردریایی شکاری
subsurface
زیردریایی زیرابی
submarine chaser
ناوچه ضد زیردریایی
tinfish
موشک ضد زیردریایی
nuke
زیردریایی اتمی
nuked
زیردریایی اتمی
nuking
زیردریایی اتمی
sills
پشته زیردریایی
submariner
خدمه زیردریایی
antisubmarine action
عمل ضد زیردریایی
antisubmarine action
مکانیسم ضد زیردریایی
silent running
سکوت زیردریایی
torpedoing
موشک ضد زیردریایی
torpedoes
موشک ضد زیردریایی
deep submergence
زیردریایی نجات
torpedoed
موشک ضد زیردریایی
nukes
زیردریایی اتمی
sqid
خمپاره ضد زیردریایی
torpedo
موشک ضد زیردریایی
antisubmarine search
کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo
اژدر ضد زیردریایی
asroc
راکت ضد زیردریایی
astro
اژدر زیردریایی
sill
پشته زیردریایی
dam
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
silent running
حرکت زیردریایی با سکوت
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
antisubmarine search
عملیات تجسس ضد زیردریایی
submarines
با زیردریایی حمله کردن
creeping attack
تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
command active sonobuoy system
وسیله اکتشاف زیردریایی
submarine
با زیردریایی حمله کردن
terne
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
datum time
ساعت تعیین محل زیردریایی
sonobuoy
بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
nuclear submarine
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
seadata
اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
magnetic anomaly detection gear
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
obstructor
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
datum
اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting
ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion
نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
submarine sanctuaries
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
evasive steering
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
pull-backs
مانع
hurdles
مانع
hurdle
دو با مانع
hurdle
مانع
impeditive
مانع
interference
مانع
hurdles
دو با مانع
swimmingly
بی مانع
impediment
مانع
impediments
مانع
repellent
مانع
repellents
مانع
strait jackets
مانع
impedimental
مانع
stumbling blocks
مانع
stumbling block
مانع
hindrance
مانع
hindrances
مانع
hold back
مانع
massif
مانع
massifs
مانع
dike
مانع
degage
بی مانع
dead lock
مانع
impedient
مانع
in the way
مانع
shackle
مانع
shackled
مانع
shackles
مانع
shackling
مانع
strait jacket
مانع
curtains
مانع
barricading
مانع
barricades
مانع
barricaded
مانع
barricade
مانع
obstaele
مانع
encumbrance
مانع
encumbrances
مانع
clogs
مانع
preventive
مانع
clogged
مانع
preventor
مانع
clog
مانع
drawbacks
مانع
barrier
مانع
snag
مانع
snagging
مانع
snags
مانع
set back
مانع
hinder
مانع
hindered
مانع
barriers
مانع
hindering
مانع
hinders
مانع
drawback
مانع
hedge
مانع
blocked
مانع
restraints
مانع
handicap
مانع
baulked
مانع
crests
مانع
restraint
مانع
blocks
مانع
balks
مانع
baulking
مانع
baulks
مانع
hedges
مانع
block
مانع
shields
مانع
hedged
مانع
shield
مانع
constraint
مانع
masking
مانع
stops
مانع
stopped
مانع
balking
مانع
handicaps
مانع
stopping
مانع
crest
مانع
bars
مانع
pull back
مانع
pull-back
مانع
bar
مانع
balk
مانع
balked
مانع
obstacle
مانع
cresting
مانع
stop
مانع
flight
مانع
flight
مانع در دو
obstructively
بطور مانع
stockades
ایجاد مانع
hitch
مانع محظور
hitched
مانع محظور
hitching
مانع محظور
stockade
ایجاد مانع
sound barrier
مانع صوتی
shield
مانع شدن
hold-ups
مانع شدن
hold-up
مانع شدن
hold up
مانع شدن
resists
مانع شدن
restrainer
مانع شونده
obstacle sense
حس مانع یابی
blocs
مانع ورادع
bloc
مانع ورادع
bar
مانع شدن
sear stop
مانع چخماق
bar
مانع نوشگاه
bars
مانع شدن
crimps
مانع چروکیدن
crimped
مانع چروکیدن
protective barrier
مانع حمایتی
resisting
مانع شدن
preclusion
ایجاد مانع
shields
مانع شدن
obturate
مانع شدن
prevents
مانع شدن
resist
مانع شدن
preventing
مانع شدن
resisted
مانع شدن
prevented
مانع شدن
to put off
مانع شدن
overslaugh
مانع شدن
prevent
مانع شدن
paratonic
مانع رشد
crimp
مانع چروکیدن
natural obstacle
مانع طبیعی
gelandesprung
پرش از مانع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com