English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
peer to each other مانند همدیگر
Other Matches
one a همدیگر
one an other همدیگر
each other همدیگر
self repelling دافع همدیگر
to hug each other همدیگر را بغل کردن
They grew attached ( attracted) to each other. به همدیگر علاقمند شدند
to blame one another همدیگر را مقصر کردن
We speake the same language. we are on the same wavelength. we understand each other. زبان همدیگر رامی فهمیم
to be on the same page <idiom> همدیگر را فهمیدن [اصطلاح مجازی]
to talk the same language <idiom> همدیگر را فهمیدن [اصطلاح مجازی]
They beat each other black and blue. همدیگر را خونین ومالین کردند
The twins are hardly distinguish between colors. دوقلوها را از همدیگر نمی شد تشخیص داد
contiguous خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
blind dates قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind date قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
cross voting رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
mine mooring اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند
Knock off your fighting right now! همین الآن از توی سر همدیگر زدن دست بکشید !
friendly societies انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
hatched moulding گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
friendly society انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
log rolling دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
unprecedentedly بی مانند
etcetera و مانند ان
penniform پر مانند
plumelike پر مانند
similar مانند
tendinous بی مانند
gypsiferous گچ مانند
goatish بز مانند
nears مانند
pipelike نی مانند
encephaloid مخ مانند
vide مانند
castellated دژ مانند
capillaceous مانند نخ
capitate مانند سر
feathery پر مانند
analogous مانند
filiform نخ مانند
reedy نی مانند
reediest نی مانند
impish جن مانند
unprecedented بی مانند
floriform گل مانند
unequaled بی مانند
thready نخ مانند
unapproachable بی مانند
etc و مانند آن
plumose پر مانند
fluty نی مانند
threadlike نخ مانند
fulidal اب مانند
inimitable بی مانند
blotchy لک مانند
womanlike زن مانند
without an e. بی مانند
reedier نی مانند
nearing مانند
myrtle formed اس مانند
arundinaceous نی مانند
foggiest مانند مه
and so on و مانند ان
analog مانند
foggy مانند مه
argillaceous رس مانند
argillaceous گل مانند
mammilary مانند
inapproachable بی مانند
mammilliform مانند
foggier مانند مه
tough پی مانند
liplike لب مانند
lambdoid مانند
incomparable بی مانند
unique بی مانند
uniquely بی مانند
analogues مانند
after the example of مانند
analogue مانند
string نخ مانند
toughest پی مانند
similiar مانند
tougher پی مانند
anthoid گل مانند
icily یخ مانند
as مانند
nearer مانند
near- مانند
unparalleled بی مانند
near مانند
simulant مانند
neared مانند
aquiform اب مانند
nearest مانند
unequalled بی مانند
frothy کف مانند
rattish موش مانند
deiform خدا مانند
culicoid پشه مانند
cucullated مانند خودیاباشلق
deltoideus مانند دال
as usual مانند همیشه
shelflike تاقچه مانند
dollish عروسک مانند
shrubby مانند گلچین
cystoid مانند مثانه
ravined کلاغ مانند
puppyish توله سگ مانند
cuticular پوست مانند
dreamful خواب مانند
drossy تفاله مانند
asteroidal مانند ستاره
as ever مانند همیشه
pyramidic اهرام مانند
discoidal قرص مانند
digitiform انگشت مانند
discoidal صفحه مانند
discoid قرص مانند
argillaceous مانند خاک رس
arborescent شاخه مانند
discoid صفحه مانند
arciform قوس مانند
dermoid پوست مانند
parchmenty پوست مانند
similize مانند کردن
racemiform خوشه مانند
puriform چرک مانند
deltoid مانند دال
disklike صفحه مانند
dermoidal پوست مانند
dendriform مانند درخت
ramiform شاخه مانند
dermatoid پوست مانند
disclike صفحه مانند
auriform گوش مانند
bursiform کیف مانند
scalelike فلس مانند
scabious دله مانند
cicatricial مانند اثرزخم
cinderous خاکستر مانند
sanguineous خون مانند
saddlebacked زین مانند
scopulate کلاله مانند
brach تازی مانند
saclike کیسه مانند
cloistral دیر مانند
collective goods مانند جاده
columniform ستون مانند
chondroid غضروف مانند
scalelike ترازو مانند
sciurine سنجاب مانند
butyric کره مانند
cadaveric لاشه مانند
campanulate زنگ مانند
canaliculate ابراه مانند
cancellate شبکه مانند
carneous گوشت مانند
carunculate مانند لحیمه
ceraceous مانند موم
ceratoid شاخ مانند
sciuroid سنجاب مانند
bursiform کیسه مانند
charry زغال مانند
saccate کیسه مانند
rodlike میله مانند
boll برامدگی مانند
cowish گاو مانند
billowy موج مانند
crinoid زنبق مانند
seedlike بذر مانند
benzenoid بنزن مانند
reniform کلیه مانند
shadowlike سایه مانند
sheetlike ورقه مانند
baccate توت مانند
reeding طرح نی مانند
cryptand حجره مانند
corvine کلاغ مانند
corpuscular گویچه مانند
coroniform تاج مانند
rocklike خاره مانند
rhizoid ریشه مانند
coralline مرجان مانند
boxy جعبه مانند
coralloid مانند مرجان
seamilike درز مانند
coriaceous چرم مانند
bosomy پستان مانند
leatheroid چرم مانند
rheumatoid مانند روماتیسم
corneous شاخ مانند
sagittary مانند تیر
ctenoid شانه مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com