Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
asbestine
مانند پنبه نسوز
Other Matches
asbestos
پنبه نسوز پنبه کوهی
abiston
پنبه نسوز
asbestos
پنبه نسوز
asbeston
پنبه نسوز
asbestus
پنبه نسوز
asbestos cement
سیمان پنبه نسوز
asbestos mica
عایق پنبه نسوز و میکا
staple
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
fire proof
نسوز
refractory
نسوز
incombustible
نسوز
fire resistant
نسوز
fire clay
گل نسوز
heat proof
نسوز
fireproof
نسوز
asbestos kit
لباس نسوز
firebricks
اجر نسوز
firebrick
اجر نسوز
mica
طلق نسوز
fire doors
درب نسوز
fireproof cement
سیمان نسوز
fire clay
خاک نسوز
fire brick
اجر نسوز
fireclay
خاک نسوز
amianthus
پنبهء نسوز
amiantus
پنبهء نسوز
fearnought suit
لباس نسوز
fire door
درب نسوز
fireproof paint
رنگ نسوز
refractory brick
اجر نسوز
refractory cement
سیمان نسوز
refractory enamel
لعاب نسوز
refractory material
ماده نسوز
neutral brick
اجر نسوز
refractory mortar
ملاط نسوز
refractory oxide
اکسید نسوز
refractory coating
پوشش نسوز
refractory clay
خاک نسوز
asbestos kit
کیف لباس نسوز
bunk covers
روکش نسوز تختخواب
asbestos insulated wire
سیم با روکش نسوز
plastic refractory clay
گل نسوز چسب دار
refractory
سرسخت جسم نسوز
plasma plating
نشاندن پوشش نسوز
refractory
ماده ساختمانی نسوز
silica brick
اجر نسوز سیلیکاتی
mica
تلق نسوز شیشه معدنی
gannister
مخلوط کوارتز و خاک نسوز
ganister
مخلوط کوارتز و خاک نسوز
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
cottons
پنبه
carder
پنبه زن
cotton
پنبه
cotton yarn
نخ پنبه
collodion
پنبه
stopper
چوب پنبه
corks
چوب پنبه
pyrocellulose
پنبه باروتی
pyrocotton
پنبه باروتی
oxide zine
پنبه روی
bravado
پهلوان پنبه
asbestos
پنبه کوهی
nitro cotton
باروت پنبه
stoppers
چوب پنبه
cotton wool
لایی پنبه
paper tigers
پهلوان پنبه
cotton wool
پنبه لایی
floss
پنبه ابریشمی
lint
ضایعات پنبه
guncotton
باروت پنبه
To cut ones head with cotton .
<proverb>
با پنبه سر بریدن .
Egyptian cotton
پنبه مصری
paper tiger
پهلوان پنبه
floers of zinc
پنبه روی
cash crops
پنبه وتنباکو
cork
چوب پنبه
cottonseed
پنبه دانه
floats
چوب پنبه
asbestus
پنبه کوهی
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
earth flax
پنبه کوهی
bullied
پهلوان پنبه
bullies
پهلوان پنبه
floated
چوب پنبه
float
چوب پنبه
asbestus
سنگ پنبه
cottonseed
تخم پنبه
cotton waste
ضایعات پنبه
cotton seed
تخم پنبه
cotton seed
پنبه دانه
phellem
چوب پنبه
cotton plantation
پنبه کاری
cotton plantation
پنبه زار
cotton plant
بوته پنبه
cards
پنبه زنی
card
پنبه زنی
bobber
چوب پنبه
rock cork
پنبه کوهی
bully
پهلوان پنبه
absorbent cotton
پنبه هیدروفیل
cotton plant
درخت پنبه
miuntain flax
سنگ پنبه
miuntain flax
پنبه کوهی
feeding cloth
پنبه رسان
pod
قوزه پنبه
abiston
پنبه کوهی
bullying
پهلوان پنبه
pods
قوزه پنبه
gins
پنبه را پاک کردن
bunging
چوب پنبه بشکه
mallow
پنیرک پنبه ایرانی
stoppers
باچوب پنبه بستن
bunged
چوب پنبه بشکه
cottonseed oil
روغن پنبه دانه
cotton-waste
آشغال و ضایعات پنبه
cotton-mills
کارخانه ریسندگی پنبه ای
bung
چوب پنبه بشکه
tampon
پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons
پنبه یا کهنه قاعدگی
cork borer
چوب پنبه سوراخ کن
comber
ماشین پنبه زنی
gin
پنبه را پاک کردن
stopper
باچوب پنبه بستن
bungs
چوب پنبه بشکه
basic crops
پنبه تنباکو و برنج
kapok
چوب پنبه سبک
corked
چوب پنبه دار
mountain cork
یکجور پنبه کوهی
maco
پنبه درجه یک مصری
pourpoint
لحاف پنبه دار
cotton cake
کنجاره پنبه دانه
asbestos cement
سیمان پنبه کوهی
batting
پنبه حلاجی شده
cotton gin
ماشین پنبه پاک کن
cork oak
درخت چوب پنبه کش
ginning
پنبه پاک کنی
loggerhead
نوعی افت پنبه
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
peasecod
جلونیم تنه پنبه دار
angola yarn
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
gin
ماشین پنبه پاک کنی
quilting
پنبه دار پارچه لحافی
subereous
از چوب پنبه گرفته شده
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
the cork went off with apop
چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
phellogen
لایه چوب پنبه ساز
bundle
بقچه کلاف پشم یا پنبه
gins
ماشین پنبه پاک کنی
seed wool
پنبه خام یاپاک نکرده
cork
بافت چوب پنبه درخت بلوط
mildew
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
to bung up
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
vegetable fiber
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
corks
بافت چوب پنبه درخت بلوط
pourpoint
لباس لایه داریا پنبه دار
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
he undid what i had done
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
absorption
میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
pyroxilin
یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
cloop
صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
to bung
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
To pay no heed . To be inattentive .
پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
suberin
ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
waxing cork
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
uncork
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorking
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorks
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
gossypol
رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
snowsuit
لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
uncorked
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
kapok
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
willow
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
willows
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
natural fiber
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
swabs
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
peascod
غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
swab
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
Milco
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
cotton-wool yarn
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
distaff
فرموک
[وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
kamptulicon
یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
swob
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
drafting
[کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
steeve
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
hank
طول مشخصی از نخ
[بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
corkscrew rule
قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
willy
ماشین حلاجی پشم و پنبه حلاجی یا پاک کردن
ceiba
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
scutch
پنبه زنی کردن پهن کردن
corks
چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
cork
چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
Mercerization
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
simulant
مانند
capillaceous
مانند نخ
floriform
گل مانند
unique
بی مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com