English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
free maneuver مانور ازاد
Search result with all words
progressive مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
Other Matches
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
shunting مانور
maneuver مانور
ease of movement مانور
joint exercise مانور مشترک
scheme of maneuver طرح مانور
exercises مانور نظامی
exercise commander فرمانده مانور
exercise term عنوان مانور
plan of maneuver طرح مانور
ship handling مانور با کشتی
umpiring داور مانور
umpires داور مانور
umpired داور مانور
fire and maneuver اتش و مانور
umpire داور مانور
exercise مانور نظامی
handle مانور کردن
maneuver and fire اتش و مانور
maneuverability قابلیت مانور
maneuvering board لوحه مانور
exercised مانور نظامی
mass of maneuver حجم مانور
combat exercise مانور جنگی
handles مانور کردن
controlled exercise مانور کنترل شده
manoeuvres طرح کردن مانور
wishbone نوعی طرح مانور
sea room شعاع مانور دریایی
maneuvred طرح کردن مانور
quartermaster's notebook دفتر مانور ناو
manoeuvred طرح کردن مانور
wishbones نوعی طرح مانور
manoeuvre طرح کردن مانور
maneuvring طرح کردن مانور
tight t طرح اصلی مانور تی
williamson turn نوعی مانور دریایی
wishbone t نوعی طرح مانور
exercise code word رمز عملیات مانور
manoeuvring طرح کردن مانور
out maneuver تفوق جستن در مانور
bump and go نوعی مانور دفاعی
bump and run نوعی مانور دفاعی
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
maneuvres طرح کردن مانور
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
map maneuver مانور روی نقشه
maneuvred مشق کردن مانور دادن
ground game روش استفاده از مانور دویدن
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
ease of movement سهولت حرکت راحتی مانور
manoeuvre مشق کردن مانور دادن
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
manoeuvres مشق کردن مانور دادن
pilot rudder تیغه سکان مانور ناو
manoeuvred مشق کردن مانور دادن
maneuvring مشق کردن مانور دادن
maneuvres مشق کردن مانور دادن
manoeuvring مشق کردن مانور دادن
maneuver حرکت جنگی مانور کردن
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
drifted مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
wingover مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
drift مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
deropement مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
drifts مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feint نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinted نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feints نوعی درو در خرک مانور انفعالی
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
feinting نوعی درو در خرک مانور انفعالی
garryowen مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
drifting مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
island pullout مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
naked reverse حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
ship handling مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
exercise program برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
self-service ازاد
free play ازاد
open ازاد
opens ازاد
self service ازاد
go as you please ازاد
fetterless ازاد
opened ازاد
immune ازاد
idle line خط ازاد
freed ازاد
sweep back بک ازاد
stand easel ازاد
stand at ease ازاد
slack water اب ازاد
self administered ازاد
exempts ازاد
exempting ازاد
free ازاد
freeing ازاد
unihibited ازاد
unihibit ازاد
at ease ازاد
exempted ازاد
exempt ازاد
unattached ازاد
sweeper بک ازاد
sweepers بک ازاد
freeman ازاد
degage ازاد
absolutes ازاد
looser ول ازاد
absolute ازاد
loose ول ازاد
disengaged ازاد
unrestrained ازاد
footloose ازاد
frees ازاد
freemen ازاد
loosest ول ازاد
suspended floor کف ازاد
immundity ازاد
free expansion انبساط ازاد
free field حوزه ازاد
free in trade تجارت ازاد
free flight موشک ازاد
free format در قالب ازاد
free economy اقتصاد ازاد
free flight پرواز ازاد
free hit ضربه ازاد
free enthalpy انتالپی ازاد
autonomous operation عملیات ازاد
free electron الکترون ازاد
free energy انرژی ازاد
drifting mine مین ازاد
free gyro ژایرو ازاد
free flow جریان ازاد
free float فرجه ازاد
free competition رقابت ازاد
free climbing صعود ازاد
boosted rocket موشک ازاد
datum level سطح اب ازاد
free aqifer سفره ازاد
foul line خط پرتاب ازاد
deallocate ازاد کردن
floating ribs دندههای ازاد
deallocation ازاد سازی
fingerling ماهی ازاد
extrication ازاد کردن
enfranchize ازاد کردن
dialing tone بوق ازاد
cut free ازاد بریدن
cut clear ازاد بریدن
clearance angle زاویه ازاد
free atmosphere اتمسفر ازاد
free association تداعی ازاد
cantilever تیر سر ازاد
cantilever beam تیر ازاد
carbon free کربن ازاد
carbon free ذغال ازاد
cast loose ازاد کردن
catch as catch can کشتی ازاد
charity line خط پرتاب ازاد
sharity stripe خط پرتاب ازاد
charity shot پرتاب ازاد
clear span دهانه ازاد
emancipator ازاد کننده
liberal interpretation تفسیر ازاد
open space گردشگاه ازاد
open trade تجارت ازاد
out of door فضای ازاد
out of door در هوای ازاد
outworker کارگر ازاد
parade rest فرمان ازاد
penalty hit ضربه ازاد
relief angle زاویه ازاد
sailing free باد ازاد
open hospital بیمارستان ازاد
open area فضای ازاد
open shot با کارکرد ازاد
liberal socialism سوسیالیسم ازاد
liberalizer ازاد کننده
line clear signal سیگنال ازاد
line clear signal علامت ازاد
manumission ازاد سازی
natural vibration نوسان ازاد
off time وقت ازاد
open purchase خرید ازاد
open shop با کارکرد ازاد
salmon trout ماهی ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com