Dictiornary-Farsi | ماهواره ثابت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
foixed satellite	ماهواره ثابت


Other Matches

satellite	ماهواره
lunette	ماهواره
communication	ماهواره
artificial satellite	ماهواره
satellites	ماهواره
communications satellite	ماهواره ارتباطاتی
communication satellite	ماهواره مخابراتی
equatorial satellite	ماهواره استوایی
satellites	ماهواره قمر مصنویی
satellite	قمر مصنوعی ماهواره
satellites	قمر مصنوعی ماهواره
sput nik	قمر مصنوعی ماهواره
satellite	ماهواره قمر مصنویی
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
moonlet	قمر یا ماه کوچک ماهواره
uplink	خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
couriers	ماهواره مخابراتی رله کننده
courier	ماهواره مخابراتی رله کننده
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
satellite	ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites	ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
wheel mode	ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
footprints	فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprint	فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
circularization	تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
wide area network	شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
transponder	تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
communications stallite corporation	یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix	ثابت
established	ثابت
invariable	ثابت
rugged	ثابت
steadier	ثابت تر
standstill	ثابت
solid	ثابت
solids	ثابت
specific	ثابت
fiducial	ثابت
constant	ثابت
leger or ledger	ثابت
fixing	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
incommutable	ثابت
inalterable	ثابت
sustained	ثابت
resolute	ثابت
specifics	ثابت
immovable	ثابت
fixed	ثابت
loyal	ثابت
sustain	ثابت
disputeless	ثابت
constants	ثابت
sustains	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
stable	ثابت
stables	ثابت
pegged	ثابت
changeless	ثابت
settled	ثابت
true	ثابت
truer	ثابت
truest	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
steadying	ثابت
steady	ثابت
pat	ثابت
pats	ثابت
patted	ثابت
patting	ثابت
steadiest	ثابت
fixes	ثابت
hard and fast	ثابت
permanent	ثابت
firmer	ثابت
firmest	ثابت
firms	ثابت
static	ثابت
thetical	ثابت
thetic	ثابت
steadied	ثابت
firm	ثابت
stationary	ثابت
indelible	ثابت
unshaken	ثابت
equable	ثابت
steadies	ثابت
fixed property	سرمایه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed price	قیمت ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed income	درامد ثابت
fixed field	میدان ثابت
fixed budget	بودجه ثابت
fixed radix	با مبنای ثابت
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed point	نقطه ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed echo	اکوی ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed head	با نوک ثابت
fixed length	با درازای ثابت
fixed light	چراغ ثابت
fixed pivot	لولای ثابت
fixed point	ممیز ثابت
fixed point	با ممیز ثابت
fixed format	قابل ثابت
fixed beam	تیر ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت
constant factors	عوامل ثابت
curie constant	ثابت کوری
decay constant	ثابت تباهی
fixed capital	سرمایه ثابت
constant cost	قیمت ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
conservative flux	شاره ثابت
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
constant current	شدت ثابت
costant load	بار ثابت
constatnt	مقدار ثابت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
constant power	توان ثابت
constant pressure	فشار ثابت
constant return	بازده ثابت
constant speed	سرعت ثابت
constant voltage	ولتاژ ثابت
clinch knot	گره ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
equilibrium constant	ثابت تعادل
field constant	ثابت میدان
an inflexible resolution	عزم ثابت
figurative constant	ثابت تلویحی
firm offer	پیشنهاد ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
attenuation constant	ثابت تضعیف
attenuation factor	ثابت تضعیف
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
constant error	خطای ثابت
carbon fixed	کربن ثابت
disintegration constant	ثابت تلاشی
capital goods	دارایی ثابت
dissociation constant	ثابت تفکیک
capital asset	سرمایه ثابت
electric constant	ثابت الکتریکی
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
fixed asset	دارائی ثابت
resolvedly	با عزم ثابت
standing derrick	دریک ثابت
standing light	چراغ ثابت
standing part	قسمت ثابت
standing patrol	گشتی ثابت
standing rigging	بکسلهای ثابت
standing rigging	طنابهای ثابت
static transformer	مبدل ثابت
stationary population	جمعیت ثابت
staunch stanch	ثابت قدم
steady current	جریان ثابت
steady state	حالت ثابت
stability constant	ثابت پایداری
sta	ثابت قدم
rhumb line	راه ثابت
rydberg constant	ثابت ریدبرگ
scale down	به نسبت ثابت
screening constant	ثابت پوشش
self centered	ثابت ونامتحرک
self consistent	ثابت قدم
semifixed	نیم ثابت
semifixed	نیمه ثابت
shielding constant	ثابت حفافتی
solar constant	ثابت خورشیدی
stefan's constant	ثابت استفان
surefooted	ثابت قدم
time constant	ثابت زمانی
weiss constant	ثابت وایس
fixed jaw	اهرم ثابت
sitting duck <idiom>	هدف ثابت
dead-light	پنجره ثابت
flanking window	نورگیر ثابت
vindicatory	ثابت کردنی
velocity factor	ثابت سرعت