English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
dordo ماهی طلایی دریایی
Other Matches
gold fish ماهی طلایی
goldfish ماهی طلایی
orfe یکجور ماهی طلایی
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
rosefish ماهی بزرگ وخوراکی دریایی
aquariums شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquaria شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
roe أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
hard roe أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
aquarium شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
hard roe اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
buprestis طلایی
gilt طلایی
gilt edged لب طلایی
auburn طلایی
buprestidan طلایی
aureate طلایی
gilt-edged لب طلایی
gilts طلایی
golden طلایی
gilt edge لب طلایی
auric طلایی
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
goldsmith beetle یکجورسوسک طلایی
chrysanthemums مینای طلایی
buprestidan سوسک طلایی
golden age عصر طلایی
buprestis سوسک طلایی
golden shoe کفش طلایی
gold bug سوسک طلایی
aureate طلایی رنگ
hair of golden wire گیسوان طلایی
aureate طلایی کردن
gold beetle سوسک طلایی
goldstone جام طلایی
golden ages عصر طلایی
chrysanthemum مینای طلایی
may bug طلایی پردار
nitro muriate acid تیزاب طلایی
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
hesverides باغ سیبهای طلایی
golden ratio نسبت طلایی [ریاضی]
cockchafer سوسک طلایی پردار
golden opportunity <idiom> موقعیت طلایی وعالی
chafer سوسک طلایی پردار
golden ages وابسته به مردمان عصر طلایی
golden age وابسته به مردمان عصر طلایی
gold ثروت رنگ زرد طلایی
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
golds ثروت رنگ زرد طلایی
golden retriever سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
oriole پری شاهرخ طلایی مرغ انجیر خوار
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marines تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
kapton نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
golden age دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ages دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
goldstone جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
teleost ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
Tianjan شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
lunar ماهی
fished ماهی
pisces ماهی
caudal fin دم ماهی
fish ماهی
tuna ماهی تن
tuna fish ماهی تن
per mensem ماهی
dogfish سگ ماهی
tartar sauce سس ماهی
mermaid زن ماهی
sturgeon سگ ماهی
fumade ماهی
gar سگ ماهی
mermaids زن ماهی
piscium ماهی
fishes ماهی
haberdine ماهی
morse شیر ماهی
morse گراز ماهی
barbel ماهی ریشدار
spawns تخم ماهی
loach ماهی تیان
spawning تخم ماهی
beluga ماهی خاویار
horse mackerel ماهی برگ
burbot ماهی ریشدار
shark کوسه ماهی
ground gudgeon ماهی تیان
flatfishes ماهی پهن
guitarfish ماهی گیتار
milt تخم ماهی نر
marlinespike نیزه ماهی
sea needle نیزه ماهی
sharks کوسه ماهی
spawned تخم ماهی
baleen ماهی سیم
scincoid ماهی سقنقر
smoked herring ماهی دودی
murena مار ماهی
scomber ماهی اسقومری
halieutics ماهی گیری
gurnet سرخ ماهی
gurnet ماهی سرگنده
sea bass ماهی خاردار
marlin نیزه ماهی
sea ox گراز ماهی
sawfish اره ماهی
spawn تخم ماهی
man eating shark ماهی کوسه
salmon trout ماهی ازاد
dolphins ماهی یونس
sea ox شیر ماهی
salmon trout ازاد ماهی
salmontrout ماهی ازاد
salmontrout ازاد ماهی
saw fish اره ماهی
man eating shark کوسه ماهی
skated لقمه ماهی
marlinspike نیزه ماهی
pisciform ماهی وار
ichthyolatry ماهی پرستی
pisciculturist ماهی پرور
pisciculture پرورش ماهی
ridged گرده ماهی
ichthyolite سنگوارهء ماهی
bloated hearing ماهی دودی
kingfisher ماهی خوراک
catfish گربه ماهی
saucepan ماهی تابه
saucepans ماهی تابه
domes گرده ماهی
dome گرده ماهی
mullet شاه ماهی
jowls کله ماهی
jowl کله ماهی
piscina حوض ماهی
bloaters ماهی دودی
piscatology فن ماهی گیری
ichthyophagist ماهی خور
ichthyophagy ماهی خوری
pike اردک ماهی
isinglass سریشم ماهی
turbot سپر ماهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com