Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
mitigatory
مایه کاهش یا ارامش
Other Matches
solace
مایه تسلی ارامش
mitigative
مایه کاهش
bituminous binder
مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
decreases
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
کاهش یافتن کم شدن کاهش
quietness
ارامش
peace
ارامش
calms
: ارامش
calmness
ارامش
calmed
: ارامش
stillness
ارامش
composure
ارامش
calming
: ارامش
impassiveness
ارامش
serenity
ارامش
peaceableness
ارامش
calmest
: ارامش
callmness
ارامش
placidity
ارامش
ataraxy
ارامش
pacification
ارامش
quiescence
ارامش
calm
: ارامش
imperturbation
ارامش
imperturbability
ارامش
serenely
با ارامش
quietude
ارامش
peaceably
با ارامش
sedateness
ارامش
calmer
: ارامش
peacefulness
ارامش
sedately
با ارامش
imperturbableness
ارامش
equilibrium
ارامش
decrease
کاهش دادن کاهش
decreased
کاهش دادن کاهش
decreases
کاهش دادن کاهش
quietest
ارامش سکون
tranquility
ارامش اسودگی
silenced
سکوت ارامش
tranquillity
ارامش اسودگی
pacifist
ارامش طلب
taciturnity
سکوت ارامش
pacificist
ارامش طلب
silences
سکوت ارامش
staidness
ارامش پایداری
he seeks rest but finds none
ارامش میجویدولی
impact basin
حوضچه ارامش
quiet
ارامش سکون
lull
ارامش سکون
peace breaker
ارامش بهم زن
social peace
ارامش اجتماعی
soothing
ارامش بخش
ataraxia
ارامش قلب
day of rest
روز ارامش
resting pool
حوضچه ارامش
p was restored in the country
ارامش درکشوربرقرارشد
silencing
سکوت ارامش
silence
سکوت ارامش
lulls
ارامش سکون
ataraxia
ارامش درون
lulling
ارامش سکون
quietism
ارامش گرایی
lulled
ارامش سکون
pacifism
ارامش طلبی صلحجویی
cistern
حوضچه ارامش منبع
pacificism
ارامش طلبی صلحجویی
impassivity
ارامش پوست کلفتی
cisterns
حوضچه ارامش منبع
composedness
ارامی- ارامش- اسودگی
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
breaches of the peace
بهم زدن ارامش عمومی
breach of the peace
بهم زدن ارامش عمومی
hush
ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
implacably
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
cooling off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
acid reduction
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
low-pitched
کم مایه
stocked
: مایه
resource
مایه
wishy-washy
کم مایه
stock
: مایه
low pitched
کم مایه
wishy washy
کم مایه
thinned
کم مایه
motifs
مایه
thinnest
کم مایه
thinners
کم مایه
thin
کم مایه
thins
کم مایه
motif
مایه
gravamen
مایه غم
germen
مایه
genitor
مایه
principals
مایه
principal
مایه
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
rouser
مایه حیرت
inoculation
مایه کوبی
affrighter
مایه ترس
scunner
مایه نفرت
poor lime
اهک کم مایه
poor gas
گاز کم مایه
emulsifiers
مایه امولسیون
leavens
خمیر مایه
to tone up
کم مایه شدن
accelerative
مایه افزایش
motifs
مایه اصلی
aggravative
مایه تشدید
rear waistlock and forward single leg
درو با مایه از مچ پا
bait
مایه تطمیع
inoculations
مایه کوبی
down-and-outs
بکلی بی مایه
unfortunate
مایه تاسف
down and out
بکلی بی مایه
asphaltene
مایه قیری
barm
مایه ابجو
meagre lime
اهک کم مایه
off key
خارج از مایه
baits
مایه تطمیع
baited
مایه تطمیع
principal and profit
مایه و سود
motif
مایه اصلی
origins
سرچشمه مایه
the root of dispute
مایه نزاع
nest egg
مایه اندوخته
short clay
خاک کم مایه
chill
مایه دلسردی
chills
مایه دلسردی
bones of contention
مایه نفاق
bone of contention
مایه نفاق
staff of life
مایه حیات
surpriser
مایه حیرت
comfort
مایه تسلی
comforted
مایه تسلی
comforting
مایه تسلی
comforts
مایه تسلی
vaccines
مایه ابله
emulsifier
مایه امولسیون
wet blankets
مایه یاس
origin
سرچشمه مایه
honourable
مایه سرافرازی
leaven
خمیر مایه
leavening
خمیر مایه
making
مایه کامیابی
heartbreaking
مایه دل شکستگی
drearier
مایه افسردگی
dreariest
مایه افسردگی
dreary
مایه افسردگی
rich mix
مخلوط پر مایه
wet blanket
مایه یاس
rich lime
اهک پر مایه
cumbersome
مایه زحمت
nest eggs
مایه اندوخته
vaccine
مایه ابله
source
مایه مبداء
eyesore
مایه نفرت
eyesores
مایه نفرت
feeling tone
مایه احساسی
resourceful
پر مایه و مبتکر
feeding cloth
مایه رسان
endoplasm
درون مایه
inoculator
مایه کوب
down-and-out
بکلی بی مایه
key note
معرف مایه
key note
مایه نما
disfiguration
مایه زشتی
laughingstock
مایه خنده
lean concrete
بتن کم مایه
bothering
مایه زحمت
gaping stock
مایه حیرت
binder
چسب مایه
binders
بست مایه
binders
چسب مایه
rennet
پنیر مایه
rennet
مایه ماست
bother
مایه زحمت
bothered
مایه زحمت
bothers
مایه زحمت
nuisance
مایه رنجش
nuisances
مایه رنجش
pest
مایه ازارواسیب
pests
مایه ازارواسیب
placebo
مایه تسکین
placebos
مایه تسکین
libido
زیست مایه
libidos
زیست مایه
gazing stock
مایه عبرت
lee shore
مایه خطر
deplorable
مایه دلسوزی
wage funds
مایه دستمزد
binder
بست مایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com