English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
exchange of instruments of ratification مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
Other Matches
instruments of ratification اسناد دال بر تصویب و تصدیق
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
agreement معاهده و مقاطعهء توافق
agreements معاهده و مقاطعهء توافق
deposit of instrument of ratification ایداع اسناد دال بر تصویب
ratification تصدیق و تصویب
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
approves توافق در مورد چیزی
approving توافق در مورد چیزی
approve توافق در مورد چیزی
clearing and switch buying توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
deals قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deal قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
packaged توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
pack توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packages توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packs توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
matter in hand موضوع مورد بحث
the matter in hand موضوع مورد بحث
acquisition جمع آوری داده در مورد یک موضوع
purview میدان دید موضوع مورد بحث
acquisitions جمع آوری داده در مورد یک موضوع
liquidated damages خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
I had no opportunity to discuss the matter . فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
I foud myself in opposition to my friends on this question . در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
experts نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
hold court <idiom> همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
legislation تدوین وتصویب قانون
homologate تصدیق کردن تصویب کردن
We have agreed in princeple . درکل توافق کرده ایم ( توافق درکلیات )
enewal of contract by tacit agreement تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
queues فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
interchange مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
conventions معاهده
treaty معاهده
treaties معاهده
confederations معاهده
confederation معاهده
bond معاهده
convention معاهده
conferderation معاهده
denunciation of treaty الغاء معاهده
compacted پیمان معاهده
compact پیمان معاهده
compacting پیمان معاهده
interpertation of a treaty تفسیر معاهده
compacts پیمان معاهده
conclusion of a treaty انعقاد معاهده
conclusion of a treaty عقد معاهده
peace treaty معاهده صلح
open treaty معاهده باز
termination of the treaty فسخ معاهده
preamble of a treaty مقدمه معاهده
rio treaty معاهده ریو
frontier treaty معاهده مرزی
denunciation of treaty نقض معاهده
construction of a treaty تفسیر معاهده
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
pacts معاهده پیمان بستن
pact معاهده پیمان بستن
bilateral treaty معاهده یا معاهدات دو جانبه
draft of a treaty پیش نویس معاهده
protocols پیش نویس معاهده
promulgation of treaty اعلام مفاد معاهده
protocol پیش نویس معاهده
termination of the treaty انقضا مدت معاهده
prolongation of treaty تمدید مدت معاهده
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
certifies تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
protocols خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
materials اسناد
documents اسناد
delation اسناد
ascription اسناد
predication اسناد
records اسناد
attribution اسناد
chain of authorities of a tradition اسناد
imputation اسناد
material اسناد
attribute اسناد کردن
documentary collection وصولی اسناد
ascribe اسناد کردن
documentation center مرکز اسناد
attributes اسناد کردن
forgery جعل اسناد
predicable قابل اسناد
promissory notes اسناد اعتباری
misapplication اسناد غلط
negotiable instrument اسناد بهادار
attributing اسناد کردن
document file پرونده اسناد
ascribing اسناد کردن
credit instrument اسناد اعتباری
assignment واگذاری اسناد
import documents اسناد واردات
assignments تخصیص اسناد
export documents اسناد صادرات
assignment تخصیص اسناد
commerical papers اسناد تجارتی
assignments واگذاری اسناد
ascribes اسناد کردن
liability اسناد دیونی
ascribed اسناد کردن
ascribable قابل اسناد
liabilities اسناد دیونی
aircraft records اسناد هواپیما
identity paper اسناد هویت
writing obligatory اسناد تعهداور
secret papers اسناد سری
predicability قابلیت اسناد
briefcase کیف اسناد
s.i اسناد قانونی
Br اسناد دریافتنی
briefcases کیف اسناد
ship papers اسناد کشتی
ship's papers اسناد حمل
treasury bill اسناد خزانه
treasury securities اسناد خزانه
title deed اسناد مالکیت
treasury bills اسناد خزانه
imputability قابلیت اسناد
treasury bonds اسناد خزانه
turnaround documents اسناد برگشت
shipping documents اسناد حمل
registration of documents ثبت اسناد
forgeries جعل اسناد
attributable قابل اسناد
promissory note اسناد اعتباری
inquiry documents اسناد بازرسی
property voucher اسناد داراییی
approbation تصویب
okay تصویب
resolution تصویب
sanctions تصویب
sanction تصویب
enactment تصویب
ok تصویب
ratification تصویب
enactments تصویب
sanctioning تصویب
approval تصویب
resolutions تصویب
sanctioned تصویب
notary public دفتر اسناد رسمی
documents of indentity اسناد سجل احوال
extension تمدید اسناد تجاری
extensions تمدید اسناد تجاری
documents against payment اسناد در مقابل پرداخت
document of identity اسناد سجل و احوال
imputably بطور قابل اسناد
imputatively از راه اسناد یا اتهام
document file پرونده اسناد یکان
documents پرونده ها [اسناد] [اوراق]
despatch documents اسناد ارسال کالا
lost documents اسناد و مدارک گم شده
international acts اسناد بین المللی
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
suspension of vouchers معلق کردن اسناد
bearer stock اسناد در وجه حامل
documentation ارائه اسناد یا مدارک
precontract preparations تهیه اسناد قرارداد
documentation مدرک یا مدارک اسناد
notaries سردفتر اسناد رسمی
ration return اسناد هزینه جیره
refusal to accept a bill نکول اسناد تجاری
notaries سر دفتر اسناد رسمی
ascribe اسناد دادن دانستن
notary سردفتر اسناد رسمی
registration code قانون ثبت اسناد
release documents against واگذاری اسناد در مقابل
notary سر دفتر اسناد رسمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com