Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
exchanger
مبادله کننده
Search result with all words
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
Other Matches
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
interchanges
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
trucks
مبادله
exchange
مبادله
exchanging
مبادله
swapping
مبادله
talks
مبادله
trucked
مبادله
truck
مبادله
exchanges
مبادله
trucking
مبادله
barters
مبادله
interchanged
مبادله
bartered
مبادله
barter
مبادله
interchange
مبادله
bater
مبادله
reciprocation
مبادله
trade-ins
مبادله
trade-in
مبادله
trade in
مبادله
bartering
مبادله
interchanges
مبادله
interchanging
مبادله
talk
مبادله
talked
مبادله
exchanged
مبادله
commodity exchange
مبادله کالا
futures exchange
مبادله سلف
reciprocal trading
مبادله متقابل
interchanging
مبادله کالا
rate of exchange
نرخ مبادله
interchanging
با هم مبادله کردن
fire fight
مبادله اتش
swap
مبادله کردن
trade
مبادله کردن
swops
مبادله کردن
swopping
مبادله کردن
swopped
مبادله کردن
swaps
مبادله کردن
swapped
مبادله کردن
exchanging
مرکز مبادله
traded
مبادله کردن
exchange of flags
مبادله پرچمها
interchanges
مبادله کالا
exchangeable
قابل مبادله
interchanged
مبادله کالا
change
تعویض مبادله
interchanged
با هم مبادله کردن
interchanging
مبادله کردن
changes
تعویض مبادله
interchanges
مبادله کردن
interchanged
مبادله کردن
exchange value
ارزش مبادله
value in exchange
ارزش مبادله
interchange
مبادله کردن
intercommunicate
مبادله کردن
interchanges
با هم مبادله کردن
interchange
مبادله کالا
changing
تعویض مبادله
interchange
با هم مبادله کردن
exchange of notes
مبادله یادداشتها
interchangeable
قابل مبادله
changed
تعویض مبادله
exchanging
مبادله کردن
swop
مبادله کردن
bourse
مبادله بورس
chaffer
مبادله کردن
exchange rates
نرخ مبادله
exchange rate
نرخ مبادله
inconvertible
مبادله ناپذیر
trade-ins
مبادله کردن
tit for tat
<idiom>
مبادله منصفانه
foreign exchange
مبادله خارجی
terms of trade
شرایط مبادله
terms of trade
رابطه مبادله
barter
مبادله پایاپای
barters
مبادله پایاپای
cambium
محل مبادله
trade in
مبادله کردن
trade-in
مبادله کردن
bartering
مبادله تهاتری
bartering
مبادله پایاپای
bartered
مبادله تهاتری
bartered
مبادله پایاپای
barter
مبادله تهاتری
medium of exchange
وسیله مبادله
truckage
مبادله معامله
exchanged
مبادله کردن
exchanged
مرکز مبادله
truckage
مبادله جنسی
exchanges
مبادله پول
traffics
مبادله کالا
exchanges
مبادله کردن
trafficking
مبادله کالا
exchanges
مرکز مبادله
trafficked
مبادله کالا
traffic
مبادله کالا
exchanging
مبادله پول
contract curve
منحنی مبادله
exchanged
مبادله پول
exchange
مبادله پول
exchange
مبادله کردن
barters
مبادله تهاتری
exchange
مرکز مبادله
to barter for
مبادله کردن
lay to
مبادله ضربات کردن
traded
مزاحمت مبادله کالا
trade
مزاحمت مبادله کالا
swap out
مبادله کردن به خارج
exchange restriction
کنترل مبادله ارز
exchange rates
نرخ مبادله ارز
swap in
مبادله کردن به داخل
barters
تهاتر مبادله کالاباکالا
olefin metathesis reaction
واکنش مبادله اولفینی
bartering
تهاتر مبادله کالاباکالا
barter
تهاتر مبادله کالاباکالا
exchange rate
نرخ مبادله ارز
data interchange format file
فایل با فرمت مبادله
at the current rate of exchange
به نرخ مبادله جاری
bartered
تهاتر مبادله کالاباکالا
automatic data handling
سیستم مبادله خودکاراطلاعات
exchangee
چیز مبادله شده
takeovers
مبادله چوب امدادی
to spar at each other
مبادله کلام کردن
takeover
مبادله چوب امدادی
unvisual exchange
مبادله نامرئی چوب
rate of exchange
نرخ مبادله ارز
exchanges
مبادله کردن تعویض
exchange
صرافی مبادله کردن
exchanges
صرافی مبادله کردن
changing
پول خرد مبادله
exchanged
معاوضه و مبادله پول
cartels
مبادله اسیران جنگی
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
changes
پول خرد مبادله
exchanged
صرافی مبادله کردن
changed
پول خرد مبادله
exchanged
مبادله کردن تعویض
change
پول خرد مبادله
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
exchanging
معاوضه و مبادله پول
cartel
مبادله اسیران جنگی
exchange
معاوضه و مبادله پول
exchanging
صرافی مبادله کردن
exchanging
مبادله کردن تعویض
exchange
مبادله کردن تعویض
exchanges
معاوضه و مبادله پول
inside pass
مبادله چوب در امدادی
sprint pass
مبادله نامرئی چوب امدادی
cartel
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
dif
فایل قالب مبادله داده ها
american standard
کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
covenants
که بین طرفین مبادله می گردد
redemption
مبادله اوراق بهادار با پول
commmute
تغییر دادن مبادله کردن
cartels
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
covenant
که بین طرفین مبادله می گردد
privacy
جداسازی مبادله پیام برای تامین
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
to exchange something
[for something]
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
boot
اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
passing action
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
parlementaire
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
double coincidence of wants
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
navigation head
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
consular convention
عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
exchange of instruments of ratification
مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
exchange of full powers
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
clearing and switch buying
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com