Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
English
Persian
discreet
<adj.>
مبادی آداب
discrete
<adj.>
مبادی آداب
discretional
<adj.>
مبادی آداب
prudent
[discreet]
<adj.>
مبادی آداب
Other Matches
revivalist
طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
alphabets
مبادی
alphabet
مبادی
revivalist movement
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
When in Rome, do as the Romans do!
<idiom>
خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
polygenesis
تعدد مبادی
polite
مبادی اداب
introduction to physics
مبادی فیزیک
politer
مبادی اداب
politest
مبادی اداب
tactful
مبادی اداب
tactfully
مبادی اداب
functional
اصول مبادی
primitivism
اتکا به مبادی اولیه
polish
ارایش مبادی ادابی
primers
مبادی اولیه بتونه
primer
مبادی اولیه بتونه
polishes
ارایش مبادی ادابی
punctiliously
بسیار مبادی اداب
punctilious
بسیار مبادی اداب
principle
حقیقت مبادی واصول
tactless
بدون مبادی اداب
tactlessly
بدون مبادی اداب
tirocinium
دوره نواموزی مبادی
smoothy
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothies
ادم مبادی اداب چرب زبان
cads
پست و بدون مبادی اداب بودن
cad
پست و بدون مبادی اداب بودن
intuitivist
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
ethnogeny
گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
tribial rugs
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
intuitivism
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com