English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (2 milliseconds)
English Persian
amnesiac مبتلا به فراموشی
amnesic مبتلا به فراموشی
Other Matches
cataleptic مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
forgetfulness فراموشی
forgetting فراموشی
oblivion فراموشی
lethe فراموشی نسیان
lapsus memoriac حافظه فراموشی
lapse فراموشی لحظهای
lapsing فراموشی لحظهای
lapses فراموشی لحظهای
negligible قابل فراموشی
obliviously از روی فراموشی
paramnesia حالت فراموشی
selective forgetting فراموشی انتخابی
forget فراموشی صرفنظر کردن
unteach سبب فراموشی شدن
to fall in to oblivion در بوته فراموشی افتادن
forgets فراموشی صرفنظر کردن
forgetfully از روی فراموشی یا غفلت
disinterred ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinters ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinterring ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinter ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
lethean وابسته به نهر فراموشی برزخ
blackout فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی [پزشکی]
to have a blackout فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی داشتن [پزشکی]
given مبتلا
stricken مبتلا
afflicting مبتلا کردن
bronchitic مبتلا به برنشیت
rheumaticky مبتلا بهرماتیسم
constipated مبتلا بهیبوست
colicky مبتلا بهقولنج
glandered مبتلا به مشمشه
allergic مبتلا به آلرژی
varicose مبتلا به واریس
hemophilic مبتلا به هموفیلی
mangey مبتلا به گری
tuberculate مبتلا بمرض سل
giddy مبتلا به دوار سر
mangy مبتلا به جرب
meningitic مبتلا به مننژیت
unhinged مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
leper مبتلا به جذام
lepers مبتلا به جذام
afflicts مبتلا کردن
afflict مبتلا کردن
infects مبتلا و دچارکردن
mangey مبتلا به جرب
infecting مبتلا و دچارکردن
infect مبتلا و دچارکردن
mangy مبتلا به گری
gangrenous مبتلا به قانقاریا
septicaemic مبتلا بگند خونی
stenosed مبتلا به تنگی نفس
shell-shocked موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
psychopath مبتلا بامراض روانی
psychopaths مبتلا بامراض روانی
anorexic مبتلا به بی اشتهایی عصبی
pleuritic مبتلا به ذات الجنب
spastics مبتلا به فلج تشنجی
bleeders مبتلا به خون روش
greensick مبتلا به یرقان سفید
greensick مبتلا به یرقان ابیض
arthritic مبتلا به اماس مفصل
rheumatic ادم مبتلا بدردمفاصل
leukotic مبتلا به مرض لوسمی
schizophrenic مبتلا بجنون جوانی
spastic مبتلا به فلج تشنجی
liverish مبتلا به مرض جگر
plaguer مبتلا به طاعون کننده
bleeder مبتلا به خون روش
schizophrenics مبتلا بجنون جوانی
gapy مبتلا به دهن دره
cachectic مبتلا بسوء هاضمه وضعف
poliomyelitic مبتلا به بیماری فلج کودکان
blue baby طفلی مبتلا به یرقان ازرق
diabetics مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
diabetic مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
greensick مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
carsick مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
psychoneurotic مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
schizo شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
hyperope مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
acidosis فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
seasick مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
agoraphobic شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
airsick مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
amnesia ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
spastical تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com