English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (6 milliseconds)
English Persian
price مبلغ شرطبندی
prices مبلغ شرطبندی
backing مبلغ شرطبندی
Search result with all words
handicap stake مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
Other Matches
staking شرطبندی
book making شرطبندی
turf accountants متصدی شرطبندی
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
morning line امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
entry شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
one thousand guineas مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
supplements اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplemented اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplement اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplementing اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
two thousands guineas مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
sum مبلغ
lump sums مبلغ کل
lump sum مبلغ کل
tots مبلغ
amounting مبلغ
sums مبلغ
propagandist مبلغ
propagandists مبلغ
quantum مبلغ
summa مبلغ
tot مبلغ
promoters مبلغ
amounting : مبلغ
amounted مبلغ
amounted : مبلغ
amounts : مبلغ
amounts مبلغ
amount مبلغ
amount : مبلغ
quantities مبلغ
promoter مبلغ
quantity مبلغ
to figure up مبلغ یا میزان
carry forward مبلغ منقول
twopence مبلغ دو پنس
converter مبلغ مذهبی
convertor مبلغ مذهبی
gross amount مبلغ ناخالص
missioner مبلغ مذهبی
evengelist مبلغ مسیحی
round مبلغ زیاد
entirenss جمع کل مبلغ کل
dribblet مبلغ کوچک
the entire sum تمامی مبلغ
balance of the amount باقیمانده مبلغ
chicken feed مبلغ ناچیز
premiums مبلغ بیمه
missionaries مبلغ مذهبی
turnover مبلغ فروش
roundest مبلغ زیاد
pin money مبلغ ناچیز
pittance مبلغ جزئی
missionary مبلغ مذهبی
premium مبلغ بیمه
ratal مبلغ مشمول مالیات
hike مبلغ رابالا بردن
hiked مبلغ رابالا بردن
deductible مبلغ قابل کسر
it was a مبلغ زیادی بود
exaggerated مبلغ اغراق امیز
hikes مبلغ رابالا بردن
hiking مبلغ رابالا بردن
capitalization جمع مبلغ سرمایه
chalks مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
What is this amount for? این مبلغ برای چیست؟
It was some consikerable amount. مبلغ قابل ملاحظه ای بود
i undertake to pay that sum متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
Fine words butter no parsnips. از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
investment مبلغ سرمایه گذاری شده
even money مبلغ مساوی در شرط بندی
investments مبلغ سرمایه گذاری شده
surcharges مبلغ جریمه نرخ اضافی
blank check چک امضاء شده بدون مبلغ
surcharge مبلغ جریمه نرخ اضافی
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
entry fee مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
net amount payable to contractor مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
outlay مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
working capital مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
He deducts the amount from the invoice. او [مرد] این مبلغ را از حساب کسر می کند.
discounted cash flow مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
debt discount تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
The borrower is absolutely free to use the amount. وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
cash-and-carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
regressive tax مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
small claim ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
cash-and-carries نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
face value مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
bond سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
poundage مبلغ به پوند وزن به پوند
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com