English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English Persian
basis مبنا بنیاد
Other Matches
institute بنیاد
foundation بنیاد
subbase بنیاد
root بنیاد
roots بنیاد
fundament بنیاد
seed بنیاد
instituted بنیاد
institutes بنیاد
instituting بنیاد
origin بنیاد
origins بنیاد
seeds بنیاد
cornerstone بنیاد
cornerstones بنیاد
substratum بنیاد
basis بنیاد
instituting بنیاد نهادن
instaurator بنیاد گذار
rationale بنیاد و پایه
institutionalism بنیاد گرایی
institute بنیاد نهادن
built on sand سست بنیاد
corner stone بنیاد اساس
instituted بنیاد نهادن
institutes بنیاد نهادن
to lay the foundations of بنیاد نهادن
odcist بنیاد گذارمستعمره
incept بنیاد نهادن
head stone سنگ بنیاد
deep-set ژرف بنیاد
inchoate بنیاد نهادن
bedding بنیاد و اساس هرکاری
Mother Superior رئیس بنیاد مذهبی
Mother Superiors رئیس بنیاد مذهبی
well begun is h lf done بنیاد کار خوب باشد
inchoation دست زنی بنیاد گذاری
datum line خط مبنا
base line خط مبنا
grade line خط مبنا
datum deck پل مبنا
benchmarks مبنا
benchmark مبنا
basis مبنا
radix مبنا
datum مبنا
house of cards ساختمان سست بنیاد [اصطلاح مجازی]
reference cell پیل مبنا
datum سطح مبنا
basic load بار مبنا
bottom plate صفحه مبنا
bench mark نشانه مبنا
basis price قیمت مبنا
basing rate نرخ مبنا
outline plan طرح مبنا
datum plane افق مبنا
radix complement مکمل مبنا
radix point نقطه مبنا
reference electrode الکترود مبنا
reference phase فاز مبنا
reference piece توپ مبنا
reference point نقطه مبنا
flash color رنگ مبنا
flat paint رنگ مبنا
design speed سرعت مبنا
basic capacity گنجایش مبنا
base unit یکان مبنا
base number عدد مبنا
ranges منحنی مبنا
base mortar خمپاره مبنا
base map نقشه مبنا
foundation پایه مبنا
base camp پایگاه مبنا
base rate تعرفه مبنا
base address آدرس مبنا
chart base چارت مبنا
base rates نرخ مبنا
base rates تعرفه مبنا
base rate نرخ مبنا
base peak پیک مبنا
base period زمان مبنا
range منحنی مبنا
base speed سرعت مبنا
basic price قیمت مبنا
base price قیمت مبنا
base mortar قبضه مبنا
ranged منحنی مبنا
base point نقطه مبنا
base piece قبضه مبنا
base piece توپ مبنا
theorised فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
elevations تراز از سطح مبنا
ranged تغییر کردن خط مبنا
elevation تراز از سطح مبنا
ranges تغییر کردن خط مبنا
base line end station ایستگاه انتهایی خط مبنا
base symbol علایم قراردادی مبنا
base stock control کنترل موجودی مبنا
range تغییر کردن خط مبنا
absolute paths مسیر نسبت به یک مبنا
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
reference line خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
constituted تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
rise and fall تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
new coined تازه بنیاد تازه سکه زده
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
plene administravit بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reference datum سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
test piece توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
hexadecimal notation سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
hex سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com