English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English Persian
individualistic مبنی بر استقلال تکی
Search result with all words
communalistic مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
Other Matches
south american revolution انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
independence استقلال
independency استقلال
indpendence استقلال
freedoms استقلال
freedom استقلال
discourse قدرت استقلال
data independence استقلال داده ها
economic independence استقلال اقتصادی
privacy استقلال پیام
device independence استقلال دستگاه
autarky استقلال اقتصادی
autonomy استقلال داخلی
self support استقلال مالی
platform independence استقلال پایهای
dependance عدم استقلال
Independence Day روز استقلال
dependence عدم استقلال
algorithmic independence استقلال الگوریتمی
discourses قدرت استقلال
proclamation of independence اعلان استقلال
Soc اصل استقلال قاضی
autarchical دارای استقلال اقتصادی
autonomy استقلال محلی محدود
linear independence استقلال خطی [ریاضی]
individualism اصول استقلال فردی
autonomist طرفدار استقلال داخلی
autarkical دارای استقلال اقتصادی
precocial دارای استقلال ازهنگام تولد
independency اصول استقلال کلیساهای محلی
particularism اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
congregationalism استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
expressive of مبنی بر
based on مبنی بر
nonary مبنی بر عد د نه
reposing upon مبنی بر
based مبنی
denoting مبنی بر
bassedon or basedupon مبنی بر
sophistic مبنی بر مغالطه
suppositional مبنی بر فرض
polytheistic مبنی بر شرک
equivocatory مبنی برایهام
empiric مبنی بر تجربه
theorematic مبنی بر قاعده
to the effect that مبنی براینکه
dualistic مبنی برخداشناس
usurious مبنی بررباخواری
deprecative مبنی بربیمیلی
visitorial مبنی بر سرکشی
observational مبنی بر مشاهده
revocatory مبنی بر فسخ
octonal مبنی برهشت
monometallic مبنی بر یک فلز
mediatorial مبنی بر میانجیگری
matricidal مبنی بر مادرکشی
irreverential مبنی بر بی حرمتی
inversive مبنی بر قلب
octonary مبنی برهشت
paraphrastic مبنی برتفسیر
polytheeistic مبنی بر شرک
geomantic مبنی بر رمل
fratricidal مبنی بربرادرکشی
purposive مبنی برمنظور
euphuistic مبنی برتصنع
impostrous مبنی بر شیادی
licentious مبنی بر هرزگی
misogynic مبنی بربیزاری از زن
castigatory مبنی برتنبیه
selectively مبنی بر انتخاب
egotistic مبنی بر خودپسندی
ill-advised مبنی بر بی اطلاعی
prophetic مبنی بر پیشگویی
abstentious مبنی برپرهیزکاری
ill advised مبنی بر بی اطلاعی
selective مبنی بر انتخاب
condolatory مبنی برهمدردی
investigative مبنی بر رسیدگی
causal مبنی بر سبب
heretical مبنی برفساد
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
procrastinatory مبنی برمسامحه یاتعلل
orthoepic مبنی بر درست خوانی
egoistic مبنی بر اثصول خودپرستی
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
historic معروف مبنی بر تاریخ
investigatory تحقیقی مبنی بر رسیدگی
polygamic مبنی بر تعدد ازواج
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
phonologic مبنی بر صدا شناسی
papistic مبنی برپاپ پرستی
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
rationalistic مبنی براصالت عقل
skepsisŠskepticŠetc فلسفه مبنی برتردید
rationalistic مبنی براستدلال عقلی
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
inquisitorial مبنی بربازجویی زیاد
documentaries مبنی بر مدرک یا سند
a posteriori مبنی بر تجربه و مشاهده
well intentioned مبنی بر نیت خوب
soritical مبنی برقیام مسلسل
cavilling مبنی برخرده گیری
scepsis فلسفه مبنی برتردید
royalistic مبنی برسلطنت خواهی
rose coloured مبنی برخوش بینی
appreciative مبنی بر قدردانی قدرشناس
retrocessive مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive مبنی برادامه یاتجدید
appreciatively مبنی بر قدردانی قدرشناس
precrastinative مبنی بر مسامحه یا تعلل
irrepentant مبنی بر عدم پشیمانی
acclamatory مبنی برهلهله و تحسین
illusional مبنی باشتباه بینائی
in perspective مبنی براصول منافرومرایا
insinuative مبنی بر خود شیرینی
deliberative مبنی بر تامل و مشاوره
documentary مبنی بر مدرک یا سند
documental مبنی برمدرک یاسند
elenctic مبنی برتکذیب منطقی
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
naturalistic مبنی بر طبیعت بازی
commutative مبنی بر تبدیل یامبادله
negatory مبنی بر نفی یا انکار
compatriotic مبنی برهم میهنی
oblatory مبنی بر نذر یا هدیه
imperialistic مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
associational مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
pre-emptive عمل مبنی بر اخذ شفعه
slaughterous مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
atheistical مبنی برانکار هستی خدا
evidentiary مبنی برمدرک مدرک دار
doctrinal عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
intuitive مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
petitory مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
pluviometric مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
euphonical مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
humoristic مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
iconoclastic مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
renunciative مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
abjuratory پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
nationalist طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalists طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
self determination استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
traditinal مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
plebiscitary وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
empircism روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
deistical مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectorial مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
revisional مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
prefectoral مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
machiavelian مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
internationalism روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com