Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English
Persian
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
Other Matches
self denial
ترک لذات نفس
abstemious
ممسک در خورد ونوش و لذات
fleshly
جسمانی
corporeal
جسمانی
carnal
جسمانی
physical
جسمانی
fleshpots
راحتی جسمانی
sentience
حساسیت جسمانی
somatization
جسمانی کردن
worldly
جسمانی مادی
physical movement
حرکت جسمانی
physical handicap
معلولیت جسمانی
incorporate
غیر جسمانی
corporeality
جسمانی بودن
corporality
هستی جسمانی تن
bodily harm
صدمه جسمانی
incorporating
غیر جسمانی
bodily
واقعا جسمانی
earthen
مادی جسمانی
temporal
جسمانی زمانی
sensuousness
پیروی جسمانی
incorporates
غیر جسمانی
outworld
دنیای جسمانی
physical fitness
امادگی جسمانی
material
مادی جسمانی
sensual
شهوانی جسمانی
physical
مادی جسمانی
in the f.
بصورت جسمانی
fleshpot
لذایذ جسمانی
marasmus
پژمردگی جسمانی
materials
مادی جسمانی
profaneness
وابستگی بچیزهای جسمانی
rough up
<idiom>
حمله وصدمه جسمانی
tussles
مسابقه جسمانی کشمکش
substantiated
ماهیت جسمانی دادن به
anthropometry
انسان سنجی جسمانی
stresses
تنش جسمانی- روانی
stress
تنش جسمانی- روانی
carnally
بطور جسمانی یا شهوانی
tussling
مسابقه جسمانی کشمکش
stressing
تنش جسمانی- روانی
incarnate
دارای شکل جسمانی
tussled
مسابقه جسمانی کشمکش
physical anthropology
انسان شناسی جسمانی
the outward man
ادم جسمانی جسم
physical aptitude test
ازمون استعداد جسمانی
tussle
مسابقه جسمانی کشمکش
physical fitness
امادگی عمومی جسمانی
substantiating
ماهیت جسمانی دادن به
substantiates
ماهیت جسمانی دادن به
dysaesthesia
اختلال حواس جسمانی
substantiate
ماهیت جسمانی دادن به
somatization disorder
اختلال جسمانی کردن
somatoform disorder
اختلال جسمانی شکل
infantilism
کندی رشد جسمانی وعقلانی
habitus
وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
hard as nails
<idiom>
ازلحاظ جسمانی قوی درشت وسخت
zombiism
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
expressive of
مبنی بر
based on
مبنی بر
nonary
مبنی بر عد د نه
reposing upon
مبنی بر
bassedon or basedupon
مبنی بر
based
مبنی
denoting
مبنی بر
selectively
مبنی بر انتخاب
geomantic
مبنی بر رمل
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
egotistic
مبنی بر خودپسندی
visitorial
مبنی بر سرکشی
euphuistic
مبنی برتصنع
usurious
مبنی بررباخواری
equivocatory
مبنی برایهام
empiric
مبنی بر تجربه
to the effect that
مبنی براینکه
theorematic
مبنی بر قاعده
monometallic
مبنی بر یک فلز
paraphrastic
مبنی برتفسیر
impostrous
مبنی بر شیادی
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
matricidal
مبنی بر مادرکشی
investigative
مبنی بر رسیدگی
octonal
مبنی برهشت
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
octonary
مبنی برهشت
inversive
مبنی بر قلب
heretical
مبنی برفساد
selective
مبنی بر انتخاب
castigatory
مبنی برتنبیه
suppositional
مبنی بر فرض
prophetic
مبنی بر پیشگویی
purposive
مبنی برمنظور
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
condolatory
مبنی برهمدردی
revocatory
مبنی بر فسخ
polytheistic
مبنی بر شرک
observational
مبنی بر مشاهده
dualistic
مبنی برخداشناس
sophistic
مبنی بر مغالطه
deprecative
مبنی بربیمیلی
licentious
مبنی بر هرزگی
polytheeistic
مبنی بر شرک
causal
مبنی بر سبب
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
soritical
مبنی برقیام مسلسل
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
papistic
مبنی برپاپ پرستی
rationalistic
مبنی براصالت عقل
rose coloured
مبنی برخوش بینی
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
cavilling
مبنی برخرده گیری
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
documental
مبنی برمدرک یاسند
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
compatriotic
مبنی برهم میهنی
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
historic
معروف مبنی بر تاریخ
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
illusional
مبنی باشتباه بینائی
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
lysenkoism
نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
autonomy
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic
وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com