English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
truce متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
truces متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
Search result with all words
truce قرارداد متارکه موقت جنگ
truces قرارداد متارکه موقت جنگ
Other Matches
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
separation متارکه
lay-off متارکه
separations متارکه
withdrawal متارکه
desuetude متارکه
notice of termination متارکه
notice of cancellation متارکه
letter of dismissal متارکه
dismissal متارکه
notice to quit متارکه
abrogation متارکه
quitting متارکه
quit متارکه
termination متارکه
notice of determination متارکه
separation تفکیک متارکه
truce متارکه جنگ
leave off متارکه کردن
separations تفکیک متارکه
ceasing متارکه کردن
ceases متارکه کردن
ceased متارکه کردن
cease متارکه کردن
disengagement متارکه روابط
separate متارکه انفصال
separated متارکه انفصال
truces متارکه جنگ
separates متارکه انفصال
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
provisional موقت
pontoon bridge پل موقت
pro tempore موقت
pontoons پل موقت
pontoon پل موقت
intrim موقت
temporary موقت
adhoc موقت
makeshift موقت
interim موقت
bretise سنگر موقت
brettys سنگر موقت
modus vivendi توافق موقت
bretesse سنگر موقت
interim plan برنامههای موقت
bretex سنگر موقت
ischemia کم خونی موقت
bretess سنگر موقت
x site انبار موقت
timbering چوبست موقت
blackouts بیهوشی موقت
kluged ترسیم موقت
interim financing پرداخت موقت
interim certificates گواهی موقت
bridging leon اعتبار موقت
bridging leon وام موقت
charge d'affaires of the embassy کاردار موقت
coffer dam سد انحرافی موقت
buffer حافظه موقت
cofferdam بند موقت
blackout بیهوشی موقت
debarkation hospital بیمارستان موقت
detention pending trial حبس موقت
drop tank تانک موقت
dazzling کوری موقت
stopgaps چاره موقت
stopgap چاره موقت
the pro tem chief رئیس موقت
term insurance بیمه موقت
temporal life زندگی موقت
temporary storage حافظه موقت
tentative ازمایشی موقت
short time duty کار موقت
suspension of arms اتش بس موقت
temporary road راه موقت
temporary marriage ازدواج موقت
temporary hardness سختی موقت
temporary gauge اشل موقت
temporary duty ماموریت موقت
provisional به طور موقت
temporary duty شغل موقت
lean-tos پناهگاه موقت
tabernacle پرستشگاه موقت
lean-to پناهگاه موقت
armistices صلح موقت
armistice صلح موقت
temporalty بطور موقت
suspension اخراج موقت
temporarily بطور موقت
false work حائل موقت
temporary wife زوجه موقت
bretisee سنگر موقت
protem موقتا موقت
temporary structures ساختمانهای موقت
dazzled کوری موقت
dazzles کوری موقت
temporary works کارهای موقت
provisional scrip تصدیق موقت
dazzle کوری موقت
modulus vivendi قار موقت
temporary storage انباره موقت
suspensions اخراج موقت
shells برنامه خروج موقت
pontoons پل موقت نظامی زدن
air commodore سرتیپ موقت هوایی
beach dump انبار موقت ساحلی
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
lapses برگشت انحراف موقت
lapsing برگشت انحراف موقت
acting sublieutenant ناوبان دوم موقت
lapse برگشت انحراف موقت
shell برنامه خروج موقت
shelling برنامه خروج موقت
pontoon پل موقت نظامی زدن
interim injunction حکم توقیف موقت
kludge سخت افزار موقت
shadow memory حافظه ثانوی موقت
scrip گواهی نامه موقت
provisional order دستور موقت اداری
rendezvous area منطقه تجمع موقت
locumtenens کفیل جانشین موقت
provisionally بطور موقت عجالتا"
pontoneer مامور پل موقت سازی
provisional statement صورت وضعیت موقت
pontonier مامور پل موقت سازی
provisional scrip تصدیق موقت سهام
provisorily بطور شرطی یا موقت
juryrig برپا کردن موقت
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
convening authority فرماندار موقت نظامی
convening authority مقام صلاحیتدار موقت
cover note بیمه نامه موقت
covering note بیمه نامه موقت
drug holiday ترک موقت دارو
hard خطای موقت در سیستم
harder خطای موقت در سیستم
hardest خطای موقت در سیستم
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
quia timet قرار تامین دستور موقت
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
time charter کرایه کردن موقت کشتی
tenancies مدت اجاره مالکیت موقت
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancy مدت اجاره مالکیت موقت
parley مذاکره درباره صلح موقت
stopgap وسیله موقت دریچه انسداد
fifo فضای ذخیره سازی موقت
juryrig سوار کردن موقت وسایل
parleyed مذاکره درباره صلح موقت
parleys مذاکره درباره صلح موقت
kludge سیستم نرم افزار موقت
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
parleying مذاکره درباره صلح موقت
progress payments پرداختهای موقت یا علی الحساب
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
stopgaps وسیله موقت دریچه انسداد
coffer-dam [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
dazzling سوسو زدن کور کردن موقت
suspended animation وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
jumper اتصال موقت روی تخته مدار
secondary وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
dazzled سوسو زدن کور کردن موقت
dazzle سوسو زدن کور کردن موقت
dazzles سوسو زدن کور کردن موقت
jumpers اتصال موقت روی تخته مدار
transients خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
output ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
blips عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blip عقب زدن اتومبیل بطور موقت
print توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
prints توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
clipboards 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboard 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
printed توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
transient وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
outputs ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
transients وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transient خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
registers تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
task ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registering تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
register تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
stations وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
tasks ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
stacks ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacked ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stack ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stationed وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
transient بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transients بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
workfile یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
scratched فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
softest که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
scratching فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com