English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
landscape gardener متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
landscape gardeners متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
Other Matches
landscape architects معمار یا متخصص ساختن منافر طبیعی نما
landscape architect معمار یا متخصص ساختن منافر طبیعی نما
systematist متخصص فائده سازی و طبقه بندی
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
fireworker متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
eliza برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
bonny قوی وزیبا
sylphid زن جوان وزیبا وباریک اندام
tacticians متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tactician متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
beau geste حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
he was nothing of an expert هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
sightseeing دیدن منافر
perspective منافر و مرایا
perspectives منافر و مرایا
sight seeing دیدار منافر جالب
illusionism نگارش یا توصیف منافر وهمی
phantasmagorias منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagoria منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
postimpressionism سبک هنری تجسم عین منافر
panoramas منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panorama منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
embellishment تزئین
ornamentation تزئین
garnishment تزئین
embellishments تزئین
adornments تزئین
adornment تزئین
ornament تزئین کردن
bedight تزئین کردن
coquillage تزئین صدفی
ancon حاشیه تزئین
anconis حاشیه تزئین
emblazonment تزئین با نشان و علائم
floriated تزئین شده باگل
astreated تزئین شده با ستاره ها
knull [تزئین محدب شکل]
marqueterie تزئین باچوب وگوش ماهی
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
wallpapers با کاغذ دیواری تزئین کردن
pranks شوخی زننده تزئین کردن
wallpaper با کاغذ دیواری تزئین کردن
prank شوخی زننده تزئین کردن
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
marquetry تزئین باچوب وگوش ماهی
cul-de-lame تزئین آویخته [به مانند اهرام]
prince's feather تزئین برجسته پشت صندلی
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
spot باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
ornamentallyr از لحاظ تزئین میناب زینت
ornamentally از لحاظ تزئین منباب زینت
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
spots باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
japanize بسبک ژاپونی تزئین نمودن
landscaped چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscaping چشم انداز بامنظره تزئین کردن
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
landscapes چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscape چشم انداز بامنظره تزئین کردن
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
confetti کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
enrichment [هر تزئین شبیه زوار تخم مرغ]
caul [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulicole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
cauliculus [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulcole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
boulle تزئین اطاق بصورت مرصع کاری
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
needle work سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
ornament [تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
willowware بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
overcasting شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
tossle منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
jewelled [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
ajaraca [تزئین اسپانیایی دیوارهای آجری که از نقش هایی به اندازه یک نیم آجر تشکیل شده است.]
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
stylists متخصص مد
osteopathist متخصص
specialist متخصص
adhoc متخصص
experts متخصص
specialists متخصص
stylist متخصص مد
geriatrician متخصص
expert متخصص
au fait متخصص
rhinologist متخصص
geriatrist متخصص
skilled متخصص
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
S-border حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
neurologist متخصص اعصاب
specialist engineering مهندس متخصص
expert متخصص کارشناس
media specialist متخصص رسانه ها
anaesthetist متخصص بیهوشی
ceramicist متخصص سفالگری
skilled workers کارگران متخصص
ceramist متخصص سفالگری
geophysicists متخصص ژئوفیزیک
skilled witness شاهد متخصص
clinicians متخصص بالینی
outrebound متخصص ریباند
actuary متخصص بیمه
actuaries متخصص بیمه
proficient حاذق متخصص
cambist متخصص ارز
pomologist متخصص میوه
journeyman کارگر متخصص
journeymen کارگر متخصص
geophysicist متخصص ژئوفیزیک
theologians متخصص الهیات
theologian متخصص الهیات
clinician متخصص بالینی
ophlhalmologist متخصص چشم
technicians متخصص فنی
cost accountant متخصص ارزیابی
technician متخصص تکنیسین
electricians متخصص برق
aurist متخصص گوش
toxicologist متخصص زهرشناسی
technician متخصص فنی
computer specialist متخصص کامپیوتر
theolog متخصص الهیات
artillerist متخصص توپخانه
computer professional متخصص کامپیوتر
financial e. متخصص مالی
electrician متخصص برق
technicians متخصص تکنیسین
hygienist متخصص بهداشت
algebraist متخصص جبرومقابله
experts متخصص کارشناس
hygeist متخصص بهداشت
hydropathist متخصص اب درمانی
hydrologist متخصص اب شناسی
climatologist متخصص اب وهوا
an expert accountant حسابدار متخصص
financiers متخصص مالی
economists متخصص اقتصاد
economist متخصص اقتصاد
gas man متخصص گاز
skilled متخصص تخصصی
financier متخصص مالی
e. advice نظر متخصص
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
scientific manpower نیروی انسانی متخصص
jurists متخصص حقوق خصوصی
botanist متخصص گیاه شناسی
botanists متخصص گیاه شناسی
psychopathist متخصص ناخوشیهای دماغی
jurist متخصص حقوق خصوصی
syphilologist طبیب متخصص کوفت
histologist متخصص بافت شناسی
branch qualified officer افسر متخصص رستهای
otologist متخصص امراض گوش
internist متخصص داروهای درونی
neuropathist متخصص ناخوشیهای عصبانی
notionalist متخصص علوم نظری
data entry specialist متخصص داده دهی
data base specialist متخصص پایگاه داده
metallurgist متخصص ذوب اهن
etymologer متخصص علم اشتقاق
astrophysicist متخصص فیزیک نجومی
therapeutist متخصص درمان شناسی
competent فنی متخصص کاردان
ideologist متخصص علم تصور
cosmographer متخصص کیهان شناسی
cosmetologist متخصص ارایش وزیبایی
pyrotechnist متخصص اتش بازی
gynecologist متخصص بیماریهای زنان
statistician امارگر متخصص فن احصائیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com