Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
waverer
متزلزل کننده
Other Matches
palsied
متزلزل
tottering
متزلزل
uncertainly
متزلزل
uncertain
متزلزل
wavery
متزلزل
shakier
متزلزل
giddy
متزلزل
seismic
متزلزل
shaky
متزلزل
flagging
متزلزل
unstable
متزلزل
wangler
متزلزل
ramshachle
متزلزل
shakiest
متزلزل
ramshackle
متزلزل
uncertain right
حق متزلزل
unstable right
حق متزلزل
precarious
<adj.>
متزلزل
judder
متزلزل بودن
instable
مست متزلزل
shaky
لرزان متزلزل
tottery
متزلزل ناپیدار
shakiest
لرزان متزلزل
insecure
بی اعتبار متزلزل
shakier
لرزان متزلزل
waver
متزلزل شدن
wavered
متزلزل شدن
totters
متزلزل شدن
on shaky ground
<idiom>
متزلزل ،نا امن
unsteadily
متزلزل کردن
unsteady
متزلزل کردن
tottered
متزلزل شدن
totter
متزلزل شدن
wavering
متزلزل شدن
wavers
متزلزل شدن
juddered
متزلزل بودن
juddering
متزلزل بودن
judders
متزلزل بودن
shakily
بطور لرزان یا متزلزل
banana republic
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
banana republics
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deletive
حک کننده
solvent
اب کننده
renunciant
کننده
whisperer
پچ پچ کننده
trackers
پی کننده
noncommittal
رد کننده
renunciant
رد کننده
skittish
رم کننده
crusher
له کننده
surfy
کف کننده
deflective
کج کننده
swooner
غش کننده
crepitant
خش خش کننده
attacking
تک کننده
tracker
پی کننده
syncopator
غش کننده
fluxing oil
اب کننده
hoppers
لی لی کننده
refuser
رد کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
commulator
یک سو کننده
ear-splitting
کر کننده
bender
خم کننده
fillers
پر کننده
spurner
رد کننده
squasher
له کننده
refutative
رد کننده
refutatory
رد کننده
squelcher
له کننده
catterer
پچ پچ کننده
hopper
لی لی کننده
repudiationist
رد کننده
puffer
پف کننده
rebutter
رد کننده
solver
حل کننده
filler
پر کننده
benders
خم کننده
mauler
له کننده
prater
پچ پچ کننده
bandwidth
یچ کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
abjurer or abjuror
کننده
bidder
کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com