Dictiornary-Farsi | متشکل از چند بند شعر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 78 (9 milliseconds)

English	Persian
stanzaic	متشکل از چند بند شعر


Search result with all words

party	دسته متشکل جمعیت
branch	در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches	در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
reorganised	دوباره متشکل کردن
reorganises	دوباره متشکل کردن
reorganising	دوباره متشکل کردن
reorganize	دوباره متشکل کردن
reorganized	دوباره متشکل کردن
reorganizes	دوباره متشکل کردن
reorganizing	دوباره متشکل کردن
Common Market	بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
collective bargaining	مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
organises	متشکل کردن
organising	متشکل کردن
organize	متشکل کردن
organizes	متشکل کردن
organizing	متشکل کردن
crystallised	متبلور کردن متشکل کردن
crystallises	متبلور کردن متشکل کردن
crystallising	متبلور کردن متشکل کردن
crystallize	متبلور کردن متشکل کردن
crystallizes	متبلور کردن متشکل کردن
crystallizing	متبلور کردن متشکل کردن
nation state	حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state	حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-states	حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
organized	متشکل
association for women in computing	متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
beam column framing	ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
bilateral infrastructure	سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
bipropellant	سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
biquinary notation	دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
bungee	ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
capacitor intel filter	شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
carrier striking force	نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
cellulose acetate	ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
cellulose nitrate	ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
central treaty organization	سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
cluster mill	فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
combined arms army	ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
combined staff	ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
council of entent	متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
craft union	اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
crystalize	متبلور کردن متشکل کردن
cuno filter	نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
diarchy	سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
e c s c (european coal & steel commissio	سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
e f t a (european free trade association	اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
endarch	متشکل در خارج
european atomic energy community	جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european essembly	مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
formant	متشکل
geodesic dome	گنبد متشکل ازسطوح هندسی
gimmal	متشکل ازقطعات مرتبط
ibi	Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
jo bolt	نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
lignocellulose	مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
logogram	چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph	چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
master slave computer system	یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
monrovia powers	اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
multipropellant	سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
nordic council	شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
open loop system	مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
recombinant	موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
reed valve	شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
rollpin	پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
tetraspore	گروهی متشکل ازچهار هاگ
unaligned	غیر متشکل
unified command	نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
uniservice	متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
warm gas thruster	جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
western european union	اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
wheatstone bridge	مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
wrap round engine	موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
bitty	متشکل از قطعات ریز
DNA double helix	[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
Partial phrase not found.