Dictiornary-Farsi | متوفای بی وصیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 83 (5 milliseconds)

English	Persian
intestate	متوفای بی وصیت


Other Matches

testacy	دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
will	وصیت وصیت نامه
willed	وصیت وصیت نامه
wills	وصیت وصیت نامه
bequest	وصیت
bequests	وصیت
testaments	وصیت
injunctions	وصیت
injunction	وصیت
testament	وصیت
will	وصیت وصایا
possessory will	وصیت تملیکی
will	وصیت وصیتنامه
willed	وصیت کردن
he died intestate	بی وصیت مرد
willed	وصیت وصایا
nuncupative will	وصیت شفاهی
willed	وصیت وصیتنامه
contractual will	وصیت عهدی
wills	وصیت کردن
wills	وصیت وصایا
making a will	وصیت کردن
wills	وصیت وصیتنامه
make one's will	وصیت کردن
make a will	وصیت کردن
universal legacy	وصیت مطلق
bequeaths	وصیت کردن
bequeathing	وصیت کردن
bequeathed	وصیت کردن
bequeath	وصیت کردن
hand down <idiom>	وصیت کردن
testaments	وصیت نامه
testament	وصیت نامه
to make one's will	وصیت کردن
intestate	بدون وصیت
testamentary	وصیت شده
testamentary	مطابق با وصیت
will	وصیت کردن
testate	وصیت کرده
testate	دارای وصیت
testator	وصیت کننده
intestacy	فوت پیش از وصیت
intestacy	نداشتن وصیت نامه
intestate death	موت بدون وصیت
testamentary	وابسته به وصیت نامه
administration of a will	اجرای وصیت نامه
Old Testament	پیمان یا وصیت قدیم
will	با وصیت واگذارکردن خواستن
willed	با وصیت واگذارکردن خواستن
wills	با وصیت واگذارکردن خواستن
law of succession	حقوق ارث و وصیت
testament	تدوین وصیت نامه
intestate	فاقد وصیت نامه
to nuncupate a will	زبانی وصیت کردن
testaments	تدوین وصیت نامه
devises	تعبیه کردن وصیت نامه
devised	تعبیه کردن وصیت نامه
testate	وصیت کردن شهادت دادن
testate	متوفایی که وصیت کرده باشد
demise	انتقال دادن مال با وصیت
devise	تعبیه کردن وصیت نامه
intestate	کسی که بدون وصیت می میرد
devising	تعبیه کردن وصیت نامه
testacy	تهیه وتدوین وصیت نامه
republication of will	اعاده اعتبار وصیت نامه
d. will	پیش نویس یا وصیت نامه
begueath	تملیک مال به وسیله وصیت
probate	رونوشت گواهی شده وصیت نامه
devising	به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestate	کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
devise	به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised	به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises	به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestable	وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind	تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
restraint of marriage	شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
nuncupative will	در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
probate	گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
holographs	سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holograph	سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
escheat	حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن