Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (8 milliseconds)
English
Persian
triangle of forces
مثلث نیروها
Other Matches
force tabs
نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
resolution of forces
تجزیه نیروها
dynamics
مجموعه نیروها
distribution of forces
تقسیم نیروها
funiculars
بس گوشه نیروها
distribution of forces
واگذاری نیروها
composition of forces
ترکیب نیروها
triangle of forces
سه گوشه نیروها
system of forces
دستگاه نیروها
funicular
بس گوشه نیروها
funiculars
زنجیر نیروها
funicular
زنجیر نیروها
attrition
فرسایش نیروها
polygon of forces
بس گوشه نیروها
polygon of forces
کثیرالاضلاع نیروها
all arms
کلیه نیروها
allotment
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
allotments
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
commit
بکار بردن نیروها
main effort
تلاش اصلی نیروها
commits
بکار بردن نیروها
committed
بکار بردن نیروها
committing
بکار بردن نیروها
parallelogram of forces
متوازی الاضلاع نیروها
redistribution of force
تقسیم مجدد نیروها
statics
دانش پایداری نیروها
main attack
تلاش اصلی نیروها
entireforce
تمام قوا یا نیروها
total mobilization
بسیج کامل نیروها
commitment
به کاربردن نیروها اجرا
commitments
به کاربردن نیروها اجرا
mobilization exercise
تمرین بسیج نیروها
redeployment
دوباره مستقرکردن نیروها
build-ups
نیروی کمکی تقویت نیروها
port of debarkation
بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
build-up
نیروی کمکی تقویت نیروها
landing forces
نیروها پیاده شونده به ساحل
build up
نیروی کمکی تقویت نیروها
employment
کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
build-up
بالا بردن توان رزمی نیروها
ingross
تحریر کردن جمع اوری نیروها
build-ups
بالا بردن توان رزمی نیروها
build up
بالا بردن توان رزمی نیروها
mechanical powers
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
triangulum
مثلث
trianguli
مثلث
triangular
مثلث
triangles
مثلث
triangle
مثلث
trigonous
مثلث
triangular brass bead
مثلث برنج
triangulation
مثلث بندی
three square
بشکل مثلث
impedance triangle
مثلث مقاومت ها
triangularization
مثلث بندی
thin boards for inlaid work
لای مثلث
leg of mutton
مثلث شکل
maxwell triangle
مثلث ماکسول
spherical triangle
مثلث کروی
spherical triagle
مثلث کروی
impedance triangle
مثلث ناگذرایی
area of a triangle
مساحت مثلث
trigon
مثلث سه گوش
astronomical triangle
مثلث نجومی
v connection
اتصال مثلث
delta connection
اتصال مثلث
voltage triangle
مثلث ولتاژها
triangulum australe
مثلث جنوبی
wedge formation
ارایش مثلث
delta wing
بال مثلث
triangular
بشکل مثلث
right triangle
مثلث راست گوشه
trigonal pyramid
هرم مثلث القاعده
star delta switch
کلید ستاره مثلث
staphyloma
تحدب مثلث قرنیه
v ring
مثلث شکاف درجه
triangulation
مثلث بندی کردن
right angled triangle
مثلث قائم الزاویه
trig point
نقاط مثلث بندی
trigonal bipyramid
دو هرمی مثلث القاعده
impedance triangle
مثلث اتصال کوتاه
double delta connection
اتصال مثلث دوبل
delta winding
سیم پیچ مثلث
delta connection
سیم پیچ مثلث
maxwell triangle
مثلث رنگ ماکسول
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
trig point
ایستگاه مثلث بندی
open delta connection
اتصال مثلث باز
cross bracing
مهاربندی بشکل مثلث
color triangle
مثلث رنگ نما
aiming group
دستگاه مثلث گیری
aiming group
عوامل مثلث گیری
triangulation web
شبکه مثلث بندی
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
commits
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
pantheism
فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
committed
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
target array
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
equilateral triangle
مثلث متساوی الاضلاع
[ریاضی]
legs
ساق مثلث قائم الزاویه
right triangle
مثلث قایم الزاویه
[ریاضی]
right triangle
مثلث راست گوشه
[ریاضی]
inscribed circle
[of a triangle]
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
hypotenuses
وتر مثلث قائم الزاویه
hypotenuse
وتر مثلث قائم الزاویه
incircle
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
trigonal bipyramidal molecule
مولکول دو هرمی مثلث القاعده
leg
ساق مثلث قائم الزاویه
triangle exercise
تمرین مثلث گیری درتیراندازی
triangle exercise
کار با مثلث قلق گیری
equiangular triangle
مثلث متساوی الاضلاع
[ریاضی]
triangulation
مثلث روی شاه شطرنج
wedged
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedge
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
triangulation
روش مثلث بندی در نقشه برداری
triangulate
سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
triangulation survey
نقشه برداری به روش مثلث بندی
hexagram
شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
wedges
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedging
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
delta voltage
ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
three square
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
isosceles triangle
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangles
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
aerodynamics
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
tirm oval
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tessellate
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
mobilization reserves
ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
deployment operating base
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
saw tooth
دندانه اره ای
[گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com