Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 154 (8 milliseconds)
English	Persian
nature nurture controversy	مجادله سرشت- پرورش
Other Matches
sericulture	پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system	سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education	پرورش اموزش و پرورش
rabbitry	محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
constitutions	سرشت
constitution	سرشت
temperament	سرشت
makes	سرشت
make	سرشت
nature	سرشت
temperaments	سرشت
natures	سرشت
habit	سرشت
habits	سرشت
fomative	سرشت گر
of a good mould	نیکو سرشت
nature	طبیعت سرشت
natures	طبیعت سرشت
nature [of things]	سرشت [ماهیت] [خوی] [ذات] [طبیعت]
intelligence process	جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
altercation	مجادله
contretemps	مجادله
tussle	مجادله
tussled	مجادله
tussling	مجادله
controversies	مجادله
contention	مجادله
contentions	مجادله
hassle	مجادله
hassled	مجادله
hassles	مجادله
hassling	مجادله
altercations	مجادله
controversy	مجادله
tussles	مجادله
disputes	مجادله
dispute	مجادله
disputed	مجادله
disputing	مجادله
hassle	مجادله کردن
toil	پیکار مجادله
contending	مجادله کننده
polemical	مجادله امیز
hassling	مجادله کردن
hassles	مجادله کردن
toiled	پیکار مجادله
toiling	پیکار مجادله
logomachy	مجادله لفظی
poetomachia	مجادله شعرا
hassled	مجادله کردن
disputing	مناقشه مجادله کردن
dispute	مناقشه مجادله کردن
disputed	مناقشه مجادله کردن
combative	اهل مجادله ودعوا
disputes	مناقشه مجادله کردن
polemically	ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
Though the wolf may lose his teeth but never loses. <proverb>	گرگ یتى اگر دندانهایش را هم از دست بدهد سرشت خود از دست نخواهد داد .
nurtured	پرورش
nurturing	پرورش
fosterage	پرورش
cultivation	پرورش
floriculture	پرورش گل
nurture	پرورش
culture	پرورش
pedagogy	پرورش
nurtures	پرورش
culturing	پرورش
upbringing	پرورش
nourishment	پرورش
cultures	پرورش
training	پرورش
breeding	پرورش
mental discipline	پرورش ذهنی
mariculture	پرورش دریازیان
ostreiculture	پرورش صدف
self cultivation	پرورش نفس
p.exercise	پرورش بدنی
pisciculture	پرورش ماهی
unbred	پرورش نیافته
silviculture	پرورش جنگل
ser	پرورش نوغان
self culture	پرورش نفس
swannery	محل پرورش قو
bring up	پرورش دادن
aviculture	پرورش مرغ
character training	پرورش منش
body building	پرورش اندام
data processing	پرورش اطلاعات
body-building	پرورش اندام
breeding	پرورش حیوانات
foster	پرورش دادن
fostered	پرورش دادن
fostering	پرورش دادن
education	اموزش و پرورش
process	پرورش دادن
fosters	پرورش دادن
processes	پرورش دادن
germiculture	پرورش میکروب
educational	مربوط به اموزش و پرورش
education department	اداره آموزش و پرورش
viniculture	پرورش انگور شراب
falconers	پرورش دهنده شاهین
falconer	پرورش دهنده شاهین
educationalists	کارشناس اموزش و پرورش
educationist	کارشناس اموزش و پرورش
educationist	متخصص اموزش و پرورش
educationists	کارشناس اموزش و پرورش
educationists	متخصص اموزش و پرورش
educationalist	کارشناس اموزش و پرورش
animal husband	پرورش جانوران اهلی
special education	اموزش و پرورش استثنایی
rosarian	پرورش دهنده گل سرخ
apiculture	پرورش زنبور عسل
ser	پرورش کرم ابریشم
manpower development	پرورش نیروی انسانی
calf machine	دستگاه پرورش عضله
poulterer	پرورش دهنده طور
f.education	پرورش واموزش دختران
silviculturist	ویژه گر پرورش جنگل
guardian by nurture	قیم بعلت پرورش
culture of bees	پرورش یا تربیت زنبور
piscicultural	مربوط به پرورش ماهی
child rearing practices	شیوههای پرورش کودک
comparative education	اموزش و پرورش تطبیقی
ranch	در مرتع پرورش احشام کردن
ranches	در مرتع پرورش احشام کردن
incubator	محل پرورش اطفال زودرس
apiarian	مربوط به پرورش زنبور عسل
hennery	مزرعه یا محل پرورش مرغ
upbringing	روش اموزش و پرورش بچه
haute ecole	پرورش اسب در سطح عالی
sericulturist	پرورش دهنده کرم ابریشم
beekeeper	پرورش دهندهء زنبور عسل
sericultural	وابسته به پرورش کرم ابریشم
incubators	محل پرورش اطفال زودرس
apiarist	پرورش دهندهء زنبور عسل
orthogenesis	اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
wooler	جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
thremmatology	علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
apicultural	مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
alma mater	مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
foliage plant	گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
inbreed	پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
green thumbed	کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
linebreeding	پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
live stock	مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
beef cattle	گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
livestock	مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
standard bred	اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
general grant	کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
automatic data processing	پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
develops	بسط دادن پرورش دادن
develop	بسط دادن پرورش دادن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com