English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
wafer scale integration یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
very large scale integration مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
very large scale integration قطعه
small scale integration قطعه
small scale integration مجتمع سازی در مقیاس کوچک
large scale integration مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
medium scale integration مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration مدار مجتمع با دو قطعه
ultra large scale integration مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
super large scale integration قط عه
circulating edium وسیله رواج
integration انجام چندین عمل با هم
integration انتگرال گیری
integration ائتلاف
integration یکپارچگی
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
integration انضمام
integration مجتمع سازی
integration یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
variable of integration متغیر انتگرال [ریاضی]
Constant of integration ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
integration by parts انتگرال گیری جز به جز [فیزیک]
economic integration همبستگی اقتصادی
radius of integration شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
integration by parts انتگرال گیری جز به جز [ریاضی]
horizontal integration انضمام افقی
horizontal integration تمرکز افقی
horizontal integration ادغام افقی
seamless integration فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
social integration یکپارچگی اجتماعی
economic integration یکپارچگی اقتصادی
vertical integration ادغام عمودی
personality integration یکپارچگی شخصیت
double integration method روش انتگرال دوبل
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
battery integration end radar display equipment
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
scale مقیاس نقشه
scale کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
scale مشابه 8865
scale قپان
scale ترازو
x scale در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
x scale مقیاس طولی عکس
y scale در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
z scale مقیاس " زی "
scale جدول
two scale دودویی
k scale مقیاس ک
t scale مقیاس T
scale down به نسبت ثابت
scale down کاهش
scale down کاهش تدریجی
to scale down پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
to scale up or down مقیاس چیزیرابزرگتر یاکوچکتر کردن
scale حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
scale درجه بندی
scale خطکش
scale down کاهش مقیاس
two scale دو مقیاسی
scale مقیاس کردن
scale ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
scale نرخ دو مقدار
scale مقیاس گذاشتن
scale قطعه
scale دسته بندی
scale فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
scale up افزایش
scale طبلک درجه
scale طبله
scale درجه
scale مقیاس
scale میزان مقیاس درجه
scale up افزایش به نسبت ثابت
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
f scale مقیاس اف
scale کمتریا افزایش نسبت
scale شاخص
m f scale مقیاس نرینگی- مادینگی
scale value ارزش مقیاسی
scale ن
scale up افزایش مقیاس
scale factor ضریب مقیاس
scale factor ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
scale factor ضریب اندازه
scale factor پیمایش
scale of balance کپه
scale of preferences مقیاس رجحانها
scale factor مقیاس گذاری
scale board تخته نازک
plotting scale خط کش مسافت یاب
plotting scale خط کش مختصات
plateform scale قپان سکوب دار
photographic scale مقیاس عکاسی
percentile scale مقیاس صدکی
numerical scale مقیاس شماره بندی شده
numerical scale مقیاس عددی
nominal scale مقیاس
nominal scale شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
nominal scale مقیاس اسمی
point scale مقیاس امتیازی
precision scale مقیاس دقیق
product scale مقیاس فراورده
scale armor زره پولک دار
return to scale بازده نسبت به مقیاس
reasonable scale مخارج متعارفه
ordinal scale مقیاس ترتیبی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
ration scale مقیاس نسبتی
rating scale مقیاس درجه بندی
range scale طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
range scale طبله مسافت
psychological scale مقیاس روانی
needle scale حرکت تعادلی روی یک پا
exposure scale جدول پرتوگیری [عکاسی]
height scale پایهارتفاع
graduated scale ترازویدرجهدار
depth scale مقیاسعمیق
cine scale صفحهنشانگر
Celsius scale درجهیسیلیوس
belly scale شکمصاف
aperture scale دهانهمقیاسدرجه
altitude scale ارتفاعدیجیتالی
Richter Scale درجهی ریشتر
Richter Scale میزان ریشتر
kitchen scale ترازویآشپزخانه
latitude scale مقیاسجغرافیایی
on a grand scale <adv.> به مقدار زیاد
At the rate of . On a scale of . به میزان
vernier scale قالبنمایش
transfer scale پایهانتقال
on a grand scale <adv.> در مقیاس بزرگ
spectral scale مقیاس طیفی
tempo scale میزانتمپو
letter scale مقیاسنامهها
scale leaf برگقطعهای
windage scale مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
windage scale مقیاس تغییر سمت
splash scale طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
distance scale مقیاسمسافت
site scale دستگاه تراز توپ
site scale طبله تراز
sight scale مقیاس نشانه روی
sight scale طبله نشانه روی
scale of weights جدول وزنهایی که اسب مسابقه باید تحمل کند
scale of project وسعت طرح
scale of project اندازه طرح
scale of production مقیاس تولید
stanine scale مقیاس نه بخشی
swan scale تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
transverse scale مقیاس عرضی
tonal scale مقیاس صوتی
to turn the scale قطعی بودن
to turn the scale قاطع بودن
to sink in the scale در مقام تنزل کردن
to sink in the scale پایین رفتن
to scale awall بالارفتن ازدیوار
the scale preponderates کفه ترازو پایین میرود
temperature scale مقیاس دما
scale of preferences مقیاس برتریها
full scale تمام عیار
deflection scale طبله مقیاس سمت
deflection scale مقیاس سمتی
cumulative scale مقیاس تراکمی
coordinate scale گونیا
coordinate scale گونیای مختصات
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion scale مقیاس خطی
clerk of the scale متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
chromatic scale مقیاس نیم پردهای
centigrade scale مقیاس سانتی گراد
binary scale مقیاسی که 2 ماخذ عددشماری انست نه 10
beaufort scale سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
beam scale توازن تیر
deflection scale طبله سمت
derived scale مقیاس اشتقاقی
fahrenheit scale مقیاس فارنهایت
explosive scale مدار موادمنفجره مصرف شده درپرتاب گلوله
explosive scale مدار منفجره
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
engineer's scale خط کش مهندسی
elevation scale طبلک درجه
elevation scale مقیاس درجه
economies of scale صرفه جوئیهای مقیاس
economies of scale صرفه جوئیهای تولید انبوه
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
dispersion scale طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
diseconomies of scale عدم صرفه جوئی به مقیاس
large-scale بمقدار زیاد
baume scale مقیاس بومه
bar scale مقیاس خطی
large scale در مقیاس بزرگ
large scale نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale بمقدار زیاد
small-scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale مقیاس کوچک
small-scale بمقیاس کم
small-scale بمقدار کم
small scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com