English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (3 milliseconds)
English Persian
de novo مجددا
Other Matches
reprints مجددا بطبع رساندن
realigned مجددا متحد شدن
realign مجددا متحد شدن
realigning مجددا متحد شدن
reintegrate مجددا برقرار کردن
restating مجددا بیان کردن
restates مجددا بیان کردن
restated مجددا بیان کردن
restate مجددا بیان کردن
realigns مجددا متحد شدن
reprint مجددا بطبع رساندن
reprinted مجددا بطبع رساندن
re claim مجددا ادعا کردن
reallocation مجددا واگذار کردن
reprinting مجددا بطبع رساندن
retool مجددا با ابزار تجهیز کردن
reconsidering مجددا درامری مطالعه کردن
reconsiders مجددا درامری مطالعه کردن
spruce up <idiom> مجددا آراستن ،تمیز کردن
reconsider مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered مجددا درامری مطالعه کردن
redefinable انچه مجددا قابل تعریف است
to cross-check the result with a calculator حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
point نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
eerom دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
recompile کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
halts دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
reset برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resets برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
halted دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
reforesting مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com