English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
canalization مجرا سازی
channelization مجرا سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
channelled مجرا
canal مجرا
runways مجرا
runway مجرا
canals مجرا
channel مجرا
channeled مجرا
flume مجرا
channeling مجرا
gully مجرا
duct مجرا
vas مجرا
strand مجرا
strands مجرا
vessel مجرا
gullies مجرا
gulleys مجرا
foramen مجرا
vessels مجرا
conduit مجرا
holes مجرا
meatus مجرا
holed مجرا
hole مجرا
port مجرا
nullah مجرا
conduits مجرا
cullis مجرا
holing مجرا
spiracle مجرا
tube مجرا
channels مجرا
tubes مجرا
condvit مجرا
vessels سفینه مجرا
ductless glands غدههای بی مجرا
channeling ترعه مجرا
stenosis تنگی مجرا
gullets مجرا کانال
gullet مجرا کانال
channel selector مجرا گزین
vessel سفینه مجرا
channeled کانال مجرا
channel capacit گنجایش مجرا
channeling کانال مجرا
channels ترعه مجرا
channeled ترعه مجرا
channelled ترعه مجرا
slot مجرا شکاف
channel کانال مجرا
channel ترعه مجرا
slots مجرا شکاف
slotting مجرا شکاف
tracts مجرا جهاز
channelled کانال مجرا
channels کانال مجرا
subchannel زیر مجرا
tract مجرا جهاز
narrowband channel مجرا با نوار باریک
oppilation بستن یا بستگی مجرا
bunging دریچه مجرا کیسه
bungs دریچه مجرا کیسه
channel controller کنترل کننده مجرا
channel status word کلمه وضعیت مجرا
bung دریچه مجرا کیسه
bunged دریچه مجرا کیسه
conductresses ابگذر- مجرا- مجری
conductress ابگذر- مجرا- مجری
constriction قسمت تنگ شده مجرا
constrictions قسمت تنگ شده مجرا
tilted flume مجرا با شیب تنظیم شونده
individual مجرا یا مربوط به شخص مجرد
individuals مجرا یا مربوط به شخص مجرد
stenosed دچار هرگونه تنگی مجرا
dead ends انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead end انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
flume دره تنگ بوسیله مجرا یاناودان بردن
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
endocrine غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualised تک سازی
flooring کف سازی
compaction تو پر سازی
flection خم سازی
idolization بت سازی
individualizing تک سازی
deflexion خم سازی
padding له سازی
pavement کف سازی
individualises تک سازی
individualize تک سازی
retortion خم سازی
retortion کج سازی
truncation بی سر سازی
individualizes تک سازی
pavements کف سازی
stylization مد سازی
individualising تک سازی
local anasthesia سر سازی
individuation تک سازی
bridge building پل سازی
repk lection پر سازی
bridgework پل سازی
individualization تک سازی
individualized تک سازی
grillwork شبکه سازی
grillwork سبد سازی
minimization کمینه سازی
gunsmithery تفنگ سازی
refreshment تازه سازی
refreshments تازه سازی
rarafaction لطیف سازی
rarafaction رقیق سازی
doping ناخالص سازی
purification خالص سازی
puppyhood خود سازی
quadrature مربع سازی
haematogenesis خون سازی
inceration موم سازی
inculcation جایگیر سازی
individualization منفرد سازی
individualization فرد سازی
individuation جدا سازی
re construction دوباره سازی
rearrngement پس وپیش سازی
rectification دائم سازی
strangling خفه سازی
refrigerating technique فن سرما سازی
inebriation مست سازی
incavation پوک سازی
impregnation ابستن سازی
harmonization هم اهنگ سازی
heterodyne reception زنه سازی
minimalization کمینه سازی
histogenesis بافت سازی
horology ساعت سازی
microsoft بهنگام سازی
hymnography سرود سازی
microminiaturization ریز سازی
ichnography زمینه سازی
image formation تصویر سازی
immortalization جاوید سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
shipbuilding کشتی سازی
plaster of Paris گچ مجسمه سازی
latticework شبکه سازی
stacking پشته سازی
pulverization پودر سازی
punctation نقطه سازی
conditioning شایسته سازی
tuning میزان سازی
overturns واژگون سازی
overturned واژگون سازی
overturn واژگون سازی
histrionics صحنه سازی
scenery صحنه سازی
regionalism منطقه سازی
flooding غرقه سازی
intriguing زمینه سازی
glasswork شیشه سازی
glycogenesis گلیکوژن سازی
intrigues زمینه سازی
gnomonics فن شاخص سازی
gold beating زرورق سازی
intrigue زمینه سازی
modeling نمونه سازی
miseenscene صحنه سازی
illuminations روشن سازی
brewing ابجو سازی
equating هم ارز سازی
reclamation اباد سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com