Dictiornary-Farsi | مجمع نشست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 152 (8 milliseconds)

English	Persian
assembly	مجمع نشست


Other Matches

meets	نشست نشست گاه
meet	نشست نشست گاه
center	مجمع
convent	مجمع
convents	مجمع
assembly	مجمع
meetings	مجمع
societies	مجمع
meeting	مجمع
society	مجمع
convention	مجمع
conventions	مجمع
archipelago	مجمع الجزایر
lague	مجمع اتحادیه
archipelagos	مجمع الجزایر
constellations	مجمع الکواکب
constellation	مجمع الکواکب
general assembly	مجمع عمومی
clubbed	کانون مجمع
general meeting	مجمع عمومی
national convention	مجمع ملی
the common wealth of learning	مجمع ادبا
club	کانون مجمع
clubs	کانون مجمع
clubbing	کانون مجمع
jamborees	مجمع پیشاهنگان خوشی
annual general meeting	مجمع عمومی سالیانه
jamboree	مجمع پیشاهنگان خوشی
annual general meeting	مجمع عمومی سالانه
statutory meeting	مجمع عمومی قانونی
philippine islands	مجمع الجزایر فیلیپین
lague of nations	مجمع اتقاق ملل
AGM	مجمع عمومی سالانه
international meeting	مجمع بین المللی
general meeting	مجمع عمومی شرکت
unlawful assembly	مجمع غیر قانونی
AGMs	مجمع عمومی سالانه
general meeting of share holders	مجمع عمومی صاحبان سهام
extraordinary general meeting	مجمع عمومی فوق العاده
leaguer	عضو مجمع اتفاق ملل
leagues	مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
indignation meeting	مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
economic and social council	به نیابت از طرف مجمع عمومی است
league	مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
general assmbly of the united nations	مجمع عمومی سازمان ملل متحد
nordic council	شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
steering committee	کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
proxy	نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
settlement of the dam	نشست سد
seance	نشست
settletment	نشست
fouling	ته نشست
seepage	نشست
sittings	نشست
symposia	هم نشست
symposium	هم نشست
symposiums	هم نشست
slump	نشست
slumped	نشست
slumping	نشست
slumps	نشست
sitting	نشست
sessions	نشست
sediment	ته نشست
sediments	ته نشست
session	نشست
settlement	نشست
siting	نشست
trims	نشست
trimmest	نشست
trim	نشست
leakages	نشست
leakage	نشست
depositions	ته نشست
deposition	ته نشست
meeting	نشست
precipitation	ته نشست
consolidation	نشست
settlements	نشست
meetings	نشست
special session	نشست ویژه
settlement of the foundation	نشست پی گاه
she sat behind me	او پشت من نشست
soft spot	ناحیه نشست
trim forward	نشست سینه
closed meeting	نشست مسدود
settlement ratio	نسبت نشست
true slump	نشست واقعی
extraordinary meeting	نشست ویژه
closed conference	نشست مسدود
trim aft	نشست پاشنه
to cave in	نشست کردن
sinkable	نشست کردنی
deposits	ته نشست ته نشین
subsided	نشست کردن
exudation	برون نشست
subsides	نشست کردن
extravasate	نشست کردن
subsidence	نشست فرونشینی
subsidence	نشست خاک
subsiding	نشست کردن
air landed	هوا نشست
annual accumulation of sediment	ته نشست سالانه
boring stay	محل نشست
electrolytic deposition	ته نشست الکترولیتی
calcareous deposit	ته نشست اهکی
subside	نشست کردن
settles	نشست کردن
lacustrine sediment	ته نشست دریاچهای
sinking	استهلاک نشست
seep in	نشست کردن
deposit	ته نشست ته نشین
rate of deposition	سرعت ته نشست
sink	نشست کردن
precipitated rocks	سنگهای ته نشست
sinks	نشست کردن
lime deposite	ته نشست اهکی
settle	نشست کردن
shore formation	ته نشست دریاچهای
leaky	نشست کننده
oil residue	ته نشست روغن
annual accumulation of sediment	سال اورد ته نشست
special session	نشست فوق العاده
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
landing zone	منطقه نشست هوایی
powwow	نشست وگفتگو کردن
seat of settlement	محل نشست ساختمان
settlement of abutments	نشست تکیه گاه
settlement forecast	پیش بینی نشست
She went to the bad.	بروز سیاه نشست
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
The plan landed .	هواپیما بزمین نشست
He was favorably impressed by what I told him .	حرفم دردلش نشست
The dust was laid ( settled ) .	گرد وخاک نشست
proces verbal	صورت جلسه نشست نامه
conventional take off and landing	هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
the bird took its perch	مرغ روی چوب نشست
exudate	ترشح التهابی برون نشست
the veaael was neaped	کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
to have a closed meeting	نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
To associate ( mix) with someone .	با کسی نشست وبر خاست کردن
drop	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
he took her in to dinner	انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
dropped	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drops	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
inclusus	گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
international development association	مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
european essembly	مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
valve seat insert	مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
settling rounds	گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ

assembly

مجمع نشست