Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
achievement battery	مجموعه آزمون پیشرفت
Other Matches
achievement test	آزمون پیشرفت
scrapbooks	مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset	مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbook	مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
restatement of the law	مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal	مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block	مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
character set	دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
examinations	آزمون ها
tests	آزمون ها
trials	آزمون ها
trial	آزمون
test	آزمون
examination	آزمون
quiz [American]	آزمون
a posteriori	آزمون مدارانه
litmus tests	آزمون نهادنما
litmus test	آزمون تورنسل
litmus test	آزمون نمایانگر
quizmaster	آزمون گردان
litmus tests	آزمون تورنسل
quizmasters	آزمون گردان
litmus tests	آزمون نمایانگر
ability test	آزمون توانایی
acceptance test	آزمون پذیرش
litmus test	آزمون نهادنما
accuracy test	آزمون دقت
make a picture story test	آزمون داستان سازی مصور
mac quarrie test for mechanical ability	آزمون توانایی فنی مک کواری
otis lennon mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
quizmasters	گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
school and college ability test	آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
seashore musical ability tests	آزمون های استعداد موسیقی سیشور
quizmaster	گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
terman group test of mental ability	آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
acid test	آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
otis quick scoring mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
to pass your driver's license test at the first attempt	آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
O levels	آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level	آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
cisc	مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
gynoecium	مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
cable assembly	مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
advancing	پیشرفت
achievement	پیشرفت
achievements	پیشرفت
developments	پیشرفت
progressing	پیشرفت
progresses	پیشرفت
lifts	پیشرفت
lifted	پیشرفت
progress	پیشرفت
lifting	پیشرفت
progressed	پیشرفت
progression	پیشرفت
promotions	پیشرفت
accomplishment	پیشرفت
improvement	پیشرفت
improvements	پیشرفت
promotion	پیشرفت
underdeveloped	کم پیشرفت
lift	پیشرفت
headway	پیشرفت
furtherance	پیشرفت
progressions	پیشرفت
development	پیشرفت
going	پیشرفت
growths	پیشرفت
attainment	پیشرفت
attainments	پیشرفت
growth	پیشرفت
advancement	پیشرفت
achievement age	سن پیشرفت
advance	پیشرفت
advances	پیشرفت ها
advancing <adj.>	پیشرفت
head way	پیشرفت
progression	پیشرفت
improvement	پیشرفت
progress	پیشرفت
advance	پیشرفت
advance	پیشرفت
advances	پیشرفت
proceedings	پیشرفت ها
undeveloed	بی پیشرفت
achievement quotient	بهر پیشرفت
blooming	پیشرفت کننده
progress of negotiations	پیشرفت مذاکرات
aq	بهر پیشرفت
get ahead <idiom>	پیشرفت کردن
Luddites	پیشرفت گریز
academic achievement	پیشرفت تحصیلی
scholastic achievement	پیشرفت تحصیلی
make a dent in <idiom>	پیشرفت کردن
to unfold	پیشرفت کردن
here goes <idiom>	پیشرفت کردن
obstructionist	از پیشرفت کارمجلس را از
accession	دخول پیشرفت
becalms	از پیشرفت بازداشتن
becalming	از پیشرفت بازداشتن
becalmed	از پیشرفت بازداشتن
becalm	از پیشرفت بازداشتن
capability	استعداد پیشرفت
ongoing	درحال پیشرفت
to make progress	پیشرفت کردن
thrive	پیشرفت کردن
developments	رشد پیشرفت
furthering	پیشرفت کردن
furthered	پیشرفت کردن
further	پیشرفت کردن
thriving	پیشرفت کردن
thrives	پیشرفت کردن
beat	پیشرفت زنش
beats	پیشرفت زنش
development	رشد پیشرفت
thrived	پیشرفت کردن
furthers	پیشرفت کردن
accomplishment quotient	بهر پیشرفت
Luddite	پیشرفت گریز
developmental stage	مرحله پیشرفت
progressed	پیشرفت کار
progresses	پیشرفت کردن
progresses	پیشرفت پیشروی
rises	پیشرفت ترقی
progresses	پیشرفت کار
rise	پیشرفت ترقی
progress	پیشرفت پیشروی
progressing	پیشرفت کردن
progressing	پیشرفت پیشروی
improvement curve	منحنی پیشرفت
progressed	پیشرفت پیشروی
advancing	پیشرفت پیشروی
degree of advancement	درجه پیشرفت
come along	پیشرفت کردن
economic progress	پیشرفت اقتصادی
progress	پیشرفت کردن
advances	: پیشروی پیشرفت
advance	پیشرفت پیشروی
progress	پیشرفت کار
advances	پیشرفت پیشروی
progressed	پیشرفت کردن
progress chaser	نافر پیشرفت
progressing	پیشرفت کار
technological improvement	پیشرفت فنی
achievement curve	منحنی پیشرفت
to gain ground	پیشرفت کردن
to make headway	پیشرفت کردن
the a of the army	پیشرفت ارتش
to make way	پیشرفت کردن
velocity of advance	تندی پیشرفت
n achievement	نیاز پیشرفت
achievement need	نیاز پیشرفت
achievement motive	انگیزه پیشرفت
technical progress	پیشرفت فنی
progressivist	پیشرفت گرای
reaction progress	پیشرفت واکنش
proceeding	پیشرفت طرز
progressional	دارای پیشرفت تدریجی
progress reporting	گزارش پیشرفت کار
plain sailing	پیشرفت بدون مانع
advancement degree of reaction	درجه پیشرفت واکنش
combat development	پیشرفت اموزش رزمی
progress payments	پرداختهای پیشرفت کار
progress report	گزارش پیشرفت کار
f. morement	جنبش برای پیشرفت
spit	پیشرفت خشکی در دریا
labor augmenting tednological progress	پیشرفت تکنولوژی کارافزا
promotion	ترفیع رتبه پیشرفت
interim report	گزارش پیشرفت کار
spits	پیشرفت خشکی در دریا
promotions	ترفیع رتبه پیشرفت
process	پیشرفت تدریجی ومداوم
processes	پیشرفت تدریجی ومداوم
to look back	از پیشرفت خودداری کردن
california achievement tests	آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
advances	پیشرفت طولی ناو
advance	پیشرفت طولی ناو
advancing	پیشرفت طولی ناو
proceeding	پیشرفت خلاصه مذاکرات
booming	پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
boomed	پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
boom	پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
prospered	کامیاب شدن پیشرفت کردن
baffles	صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled	صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
prospering	کامیاب شدن پیشرفت کردن
baffle	صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
prospers	کامیاب شدن پیشرفت کردن
lower high water	پایین ترین پیشرفت اب دریا
booms	پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم
prosper	کامیاب شدن پیشرفت کردن
improving	بهبودی یافتن پیشرفت کردن
upgrade	پیشرفت دادن تقویت کردن
upgraded	پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrades	پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrading	پیشرفت دادن تقویت کردن
mean higher high water	ارتفاع متوسط پیشرفت اب دریا
improve	بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improved	بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improves	بهبودی یافتن پیشرفت کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com