English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
English Persian
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
bond متصل کردن چسباندن اتصال
AUI connector اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
connects اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connect اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
connection اتصال یا چیزی که متصل میشود
connexions اتصال یا چیزی که متصل میشود
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
drawbar میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
asynchronous اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
lead قطب اتصال سیم اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminals محل اتصال پیچ اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
expansion خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
advanced پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
to break contact اتصال راقطع کردن
to switch off قطع کردن اتصال
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
leads هدایت کردن بست اتصال
disconnects قطع کردن اتصال الکتریکی
disconnect قطع کردن اتصال الکتریکی
lead هدایت کردن بست اتصال
disconnecting قطع کردن اتصال الکتریکی
short اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
shorter اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
shortest اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
Do the trains connect? [خط] قطارها به هم اتصال دارند؟ [برای عوض کردن قطار]
concatenated data set مجموعه داده ها متصل شده
Cambridge ring استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
by pass بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
isolation مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
fusion welding اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
link اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
connexions اتصال
connection line خط اتصال
incorporation اتصال
connect node کد اتصال
network اتصال
contacts اتصال
contact اتصال
contacted اتصال
continuity اتصال
connectivity اتصال
networks اتصال
hitches اتصال
contacting اتصال
connector اتصال
junctions اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
jump joint اتصال لب به لب
tie line خط اتصال
tie down اتصال
nexus اتصال
butt joint اتصال لب به لب
coupling اتصال
v joint اتصال "وی "
juncture اتصال
bounding اتصال
scarfs اتصال
scarf اتصال
coitus اتصال
symphysis اتصال
concatenate اتصال
abutment اتصال
fitting اتصال
abjoint بی اتصال
conjuncture اتصال
junction اتصال
colligation اتصال
attaches اتصال
suspensions اتصال
attach اتصال
suspension اتصال
clutch dog فک اتصال
wiring اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
cutter link اتصال
connection اتصال
conjunctions اتصال
lap joint اتصال لب به لب
lead wire خط اتصال
law of continvity اتصال
seam خط اتصال
fusion اتصال
conjunction اتصال
hitching اتصال
link اتصال
joint اتصال
fusions اتصال
seams خط اتصال
interconnetion اتصال
union اتصال
attaching اتصال
inosculation اتصال
bindings اتصال
hitch اتصال
hitched اتصال
bonding اتصال
binding اتصال
unions اتصال
interconnection اتصال
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
timber assembling اتصال چوبی
three phase connection اتصال سه فازه
compound اتصال مرکب
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
haunched connection اتصال ماهیچهای
ground اتصال به زمین
tandom connection اتصال دنبال هم
capacity ground اتصال به فرفیت
tandom connection اتصال ابشاری
thoroughfoot اتصال چشمی
taylor connection اتصال تیلور
tie down طناب اتصال
telephone area ناحیه اتصال
compounded اتصال کمپوند
compounded اتصال مرکب
telephone connection اتصال تلفنی
compound اتصال کمپوند
cam control بادامک اتصال
tandem connection اتصال ابشاری
compounds اتصال مرکب
compounds اتصال کمپوند
channel attached اتصال کانالی
double bond اتصال مضاعف
star connection اتصال ستاره
dovetail joint اتصال دم چلچله
subscriber's cable کابل اتصال
idle trunck خط اتصال ازاد
discontinuously بدون اتصال
strapped joint اتصال تسمهای
circuit diagram شمای اتصال
cluster joint اتصال خوشهای
disconnection قطع اتصال
chain field فیلد اتصال
double junction اتصال مضاعف
cascade connection اتصال ابشاری
tack coat اندود اتصال
tache نوار اتصال
drag link اتصال کششی
tach نوار اتصال
drag bar میله اتصال
double u butt joint اتصال لب به لب یو دوبل
switching kit جعبه اتصال
switch gear وسیله اتصال
switch contact کنتاکت اتصال
becket حلقه اتصال
y winding اتصال ستاره
binding screw پیچ اتصال
y connection اتصال ستاره
y connection اتصال شلواری
welded joint اتصال جوش
ward leonard control اتصال لئونارد
accolades خط اتصال اکولاد
v connection اتصال مثلث
fuse post اتصال فیوز
fusible link اتصال گداختنی
fusion cone مخروطی اتصال
electrical connector اتصال برق
binding post پیچ اتصال
accolade خط اتصال اکولاد
ramps سربالایی اتصال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com