Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
scrap book
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
Other Matches
scrapbook
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbooks
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
my other books
کتابهای دیگر من
scissors and paste
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
parity
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
galantine
خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
pcm
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
asynchronous
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
smatterer
کسیکه بریده بریده حرف میزند
gasped
بریده بریده نفس کشیدن
gasps
بریده بریده نفس کشیدن
staccato
بطور بریده بریده اداکردن
gasp
بریده بریده نفس کشیدن
gasping
بریده بریده نفس کشیدن
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
broken sleep
خواب بریده بریده
giggling
با نفس بریده بریده
giggles
با نفس بریده بریده
giggled
با نفس بریده بریده
giggle
با نفس بریده بریده
slashed
بریده بریده کردن
slash
بریده بریده کردن
slashes
بریده بریده کردن
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
subset
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
our books
کتابهای ما
burster block
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
many books
کتابهای بسیار
sacred books
کتابهای مقدس
inspired books
کتابهای الهام شده
very many book
کتابهای خیلی زیاد
bibliopolism
فروش کتابهای کهنه
various books
کتابهای گوناگون یا مختلف
the books hereof
کتابهای این کتابخانه
sapiential
کتابهای حکمتی عتیق
octateuch
کتابهای هشت گانه
prohibitory index
صورت کتابهای نخواندنی
character set
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
bibiliography
کتابهای وابسته بیک مبحث
numerary
داخل کتابهای رسمی شریعتی
the fire books of moses
اشعاریا کتابهای پنجگانه توراه
bibliopoly
فروش کتابهای کهنه یاعتیق
i had many books he had none
من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
i owe for all my books
پول همه کتابهای خود راقرض کردم
sibilline books
کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
uncial letters
حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
law calf
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
new century schoolbook
نوعی طرح حروف خوانا که جهت مجلات و کتابهای درسی مدارس طراحی شده است
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
cisc
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
edge notched
لب بریده
cuts
بریده
by snathces
بریده بریده
lobed
بریده بریده
cut
بریده
interrupted line
خط بریده بریده
brokenly
بریده بریده
lumbered
تیر بریده
sectile
بریده شدنی
lumber
تیر بریده
gasped
نفس بریده
lumbering
تیر بریده
gasp
نفس بریده
uncut
بریده نشده
cluttering
بریده گویی
premorse
بریده شده
exploded view
منظره بریده
to pant for breath
بریده دم زدن
lumbers
تیر بریده
gasping
نفس بریده
gasps
نفس بریده
intrenchant
بریده نشدنیentrench
chopped
پاس بریده
dimension stone
سنگ بریده
bonnyclabber
شیر بریده
ellipsis
بریده گویی
chopped
ضربه بریده
chop
پاس بریده
crop eared
گوش بریده
chop
ضربه بریده
sawn joint
درز بریده
parings
ناخن بریده شده
to fall off
سواشدن بریده شدن
shoot set
پاس تیز یا بریده
dissevere
جداشدن بریده شدن
cut back bitumens
قیرهای محلول پس بریده
brokenly
بطور شکسته یا بریده
mutilated
اندام بریده مغلوط
paring
ناخن بریده شده
skive
قسمت بریده چرم نواره
to go off
[ British E]
بریده شدن
[آشپزی و غذا]
skived
قسمت بریده چرم نواره
to turn sour
بریده شدن
[آشپزی و غذا]
to turn
بریده شدن
[آشپزی و غذا]
skives
قسمت بریده چرم نواره
julienne
ابگوشت سبزیجات بریده شده
skiving
قسمت بریده چرم نواره
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
exploded view
منظره شکافته شده مدل بریده
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
scrapping
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
to slit hide into thongs
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
scrapped
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scraps
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
The milk
[the wine]
has already turned
[gone off]
.
شیر
[شراب]
پیش از این بریده شده است.
dimension stone
سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
cut brackets
[تکه ای از تخته ی بریده شده با تیر یک طرف گیردار]
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium
مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
to halve two timbers
دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
cutting angle
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
x cut crystal
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
arrays
می باشند
array
می باشند
the like of you
باشند
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
implication
B درست باشند
inclusion
B درست باشند
implications
B درست باشند
shearling
چیده باشند
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
stencil
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencils
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciling
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilled
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciled
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilling
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
to be of the opinion that ...
به این عقیده باشند که ...
to be tuned in to a channel
کانالی را گرفته باشند
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
draught beer
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
beer on draught
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
silver inwrought with gold
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
corporation
که دارای شخصیت حقوقی باشند
cradle scythe
داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
they are t of their doctrines
موافب اصول خودمی باشند
corporations
که دارای شخصیت حقوقی باشند
click art
صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
velvet powdered with pearls
مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
as like as two peas
مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
lashkar
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
person entitled to asylum
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
recognized asylum seeker
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
floating harbour
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
picked quarrel
نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
pinole
ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
hippocras
شرابی که بان ادویه زده باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
asylee
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
flow diagram
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flowchart
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
selections
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
selection
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
duett
قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
octet
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
like two peas in a pod
<idiom>
مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
The applicants must be above
[over]
the age of 18.
متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
lateral route
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
perfunctoriness
چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
theocracy
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
varicosity
جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
funded debt
وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com