Total search result: 95 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
copy protection |
محافظت از کپی |
|
|
Search result with all words |
|
enhance |
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد |
enhanced |
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد |
enhances |
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد |
enhancing |
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد |
cassette |
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد |
cassette |
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی |
cassettes |
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد |
cassettes |
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی |
circuit |
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند |
circuits |
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند |
care |
محافظت |
care |
محافظت کردن مراقبت |
cared |
محافظت |
cared |
محافظت کردن مراقبت |
cares |
محافظت |
cares |
محافظت کردن مراقبت |
unprotected |
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست |
preservation |
محافظت جلوگیری |
preservation |
محافظت |
protection |
محافظت |
cover |
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر |
coverings |
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر |
covers |
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر |
shield |
محافظت کردن |
shields |
محافظت کردن |
optical |
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری |
safety net |
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند |
safety nets |
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند |
breaker |
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند |
breakers |
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند |
protective |
زره حفافتی محافظت کننده |
fuse |
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود |
fused |
وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود |
goggles |
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود |
guard |
محافظت کردن نگهبانی کردن |
guard |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guard |
محافظت کردن |
guarding |
محافظت کردن نگهبانی کردن |
guarding |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guarding |
محافظت کردن |
guards |
محافظت کردن نگهبانی کردن |
guards |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guards |
محافظت کردن |
privilege |
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد |
protect |
محافظت کردن |
protecting |
محافظت کردن |
protects |
محافظت کردن |
keep |
اداره کردن محافظت کردن |
keeps |
اداره کردن محافظت کردن |
preserve |
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن |
preserves |
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن |
preserving |
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن |
variable |
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود |
variables |
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود |
parkas |
نوعی کت برای محافظت از باد و باران |
format |
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند |
formats |
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند |
cladding |
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی |
security |
محافظت شده یا رمزدار |
fibre optics |
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند |
shelter |
محافظت حمایت |
shelter |
محافظت کردن |
sheltered |
محافظت حمایت |
sheltered |
محافظت کردن |
sheltering |
محافظت حمایت |
sheltering |
محافظت کردن |
shelters |
محافظت حمایت |
shelters |
محافظت کردن |
screen |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
screened |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
screening, screenings |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
screens |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
automatic reset circuit breaker |
محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند |
blockhouse |
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل |
counter fert |
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود |
encipher |
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار |
fettling |
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره |
guard bit |
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است |
normal maintenance |
محافظت عادی |
preserve wood |
محافظت چوب |
protected passed pawn |
پیاده رونده محافظت شده |
protected storage |
حافظه محافظت شده |
protected storage |
انباره محافظت شده |
reserved words |
کلمههای محافظت شده |
right of self preservation |
حق محافظت از سرحدات خود |
stickability |
قابلیت محافظت |
thermal protection |
محافظت حرارتی |
write protect |
شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار |
conservation |
محافظت |
dou |
[در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.] |
to screen [from] |
[با پرده] محافظت کردن [از] |
to screen one's eyes from the sun |
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن |
The Physics of Radiation Protection |
فیزیک محافظت از پرتو |
Health physics |
فیزیک محافظت از پرتو |
Partial phrase not found. |