English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
we are informed by him that محترما` اگاهی میدهد که
Other Matches
you are advised that به شما اگاهی میدهد
know allmen by these presents بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
respectfully محترما"
i beg to inform you محترما" به استحضار عالی می رساند
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dma UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
ideas اگاهی
conizance اگاهی
awareness اگاهی
perception اگاهی
perceptions اگاهی
consciousness حس اگاهی
consciousness اگاهی
advertisements اگاهی
knowledge اگاهی
cogency اگاهی
noticing اگاهی
notices اگاهی
idea اگاهی
noticed اگاهی
information اگاهی
notice اگاهی
inkling اگاهی
intimation اگاهی
conscious mind حس اگاهی
conscience [archaic for: consciousness] حس اگاهی
awareness حس اگاهی
monition اگاهی
mindfulness اگاهی
appreciation [awareness] حس اگاهی
intelligence اگاهی
i.e. اگاهی
intimations اگاهی
acquaintances اگاهی
informational اگاهی
conversance اگاهی کامل
knowlege representation نمایش اگاهی
letter of a اگاهی نامه
meta knowledge اگاهی غیرنمادین
criminal investigation department اداره اگاهی
to give intelligence اگاهی دادن
to give the alarm اگاهی دادن
to give to understand اگاهی دادن
the infinitive mood مصدر اگاهی
the d. poliee اداره اگاهی
criminal i. department اداره اگاهی
monitored اگاهی دهنده
knowledge engineer مهندسی اگاهی
knowledge domain قلمرو اگاهی
cognizance شناسایی اگاهی
group consciousness اگاهی گروهی
conversancy اگاهی کامل
coconsciousness اگاهی ثانوی
coconscious اگاهی ثانوی
foredknowlege اگاهی از پیش
class consciousness اگاهی طبقهای
information theory نظریه اگاهی
monitor اگاهی دهنده
forebedement اگاهی از پیش
to come to know اگاهی یافتن
informatory اگاهی بخش
knowledge base پایگاه اگاهی
precognition پیش اگاهی
monitors اگاهی دهنده
notifies اگاهی دادن
apprising اگاهی دادن
awakened اگاهی یافته
advertisers اگاهی دهنده
advertiser اگاهی دهنده
apprises اگاهی دادن
apprise اگاهی دادن
notified اگاهی دادن
notifying اگاهی دادن
notify اگاهی دادن
foreknowledge اگاهی از پیش
learn اگاهی یافتن
learns اگاهی یافتن
informs اگاهی دادن
transinformation اگاهی متقابل
augury پیش اگاهی
auguries پیش اگاهی
to give notice اگاهی دادن
informant اگاهی دهنده
inform اگاهی دادن
informing اگاهی دادن
informants اگاهی دهنده
prescience اگاهی از پیش
foretelling ازپیش اگاهی دادن
sensibleness عملی بودن اگاهی
foretold از پیش اگاهی داد
Scotland اداره اگاهی در لندن
foretell ازپیش اگاهی دادن
foreknow از غیب اگاهی داشتن
alarmed : هشدار اگاهی از خطر
alarmingly : هشدار اگاهی از خطر
alarum : هشدار اگاهی از خطر
dopes اگاهی داروی مخدر
dope اگاهی داروی مخدر
immediacy اگاهی حضور ذهن
science علم طبیعی اگاهی
sciences علم طبیعی اگاهی
alarm : هشدار اگاهی از خطر
subliminally خارج ازمرحله اگاهی
subliminal خارج ازمرحله اگاهی
alarms : هشدار اگاهی از خطر
foretells ازپیش اگاهی دادن
for your information برای اگاهی شما
briefest کوتاه کردن اگاهی دادن
enlightement روشنی فکر اگاهی حقیقی
monitory وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
briefer کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed کوتاه کردن اگاهی دادن
to obtaini. on anything درباره چیزی اگاهی یافتن
brief کوتاه کردن اگاهی دادن
self awareness اگاهی از خود خویشتن شناسی
to keep the track of something پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
forecasts از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasted از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecast از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
intelligently از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
it came to my knowledge من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
i have no idea of that هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agents provocateurs مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
agent provocateur مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
fenders علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
private d. کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
books اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
to put any one up to something کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
prity to any one's designs اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
preconsclous قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
i have no knowledge of it هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
information science علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
world میدهد
worlds میدهد
readout را میدهد
fibre over Etherenet میدهد
the garden provides food میدهد
periodic که مرتب رخ میدهد
point نشان میدهد
creditor's bill به ورثه میدهد
belly dancer زنیکهرقصشکمانجام میدهد
periodical که مرتب رخ میدهد
the ship leaks کشتی اب تو میدهد
transaction ثیر قرار میدهد.
sea mark خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
it gives off a bad odour بوی بدی میدهد
switches ثیر قرار میدهد
switched ثیر قرار میدهد
fastest کیلو baud میدهد
switch ثیر قرار میدهد
gunner بازیگری که کمترپاس میدهد
voter کسی که رای میدهد
What does this mean? این چه معنی میدهد؟
times ثیر قرار میدهد
gunners بازیگری که کمترپاس میدهد
timed ثیر قرار میدهد
he pays his own money پولش را خودش میدهد
time ثیر قرار میدهد
factor ثیر قرار میدهد
factors ثیر قرار میدهد
voters کسی که رای میدهد
it smells sour بوی ترشیده میدهد
what is the thir everning امشب چه نشان میدهد
fasted کیلو baud میدهد
previous آنچه زودتر رخ میدهد
fasts کیلو baud میدهد
fast کیلو baud میدهد
business نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
output امکان نمایش اطلاعات میدهد
outputs امکان نمایش اطلاعات میدهد
circuit یچ کردن عملیات انجام میدهد
mill دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
circuits یچ کردن عملیات انجام میدهد
mills دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
logic seeking دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
differentials آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential آنچه اختلاف را نشان میدهد
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
bureau ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
robustly که کار را پس از خطا ادامه میدهد
adapter اجازه نصب در سوکت میدهد
flow diagram ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
lending library کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
lending libraries کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
clocks ماشینی که زمان را نشان میدهد
bureaus ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com