English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English Persian
aluminous محتوی الومینیوم
Other Matches
aluminum فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminium فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
alaminum الومینیوم
aluminium الومینیوم
aluminous مربوط به الومینیوم
aluminous الومینیوم دار
aluminium foil کاغذ الومینیوم
aluminiferous الومینیوم دار
alumina اکسید الومینیوم
aluminum alloy الیاژ الومینیوم
aluminum coat روکش الومینیوم
aluminum oxide اکسید الومینیوم
sapphires سیلیکات الومینیوم و منیزیم
sapphire سیلیکات الومینیوم و منیزیم
aluminize روکش ساختن از الومینیوم
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
bauxite هیدروکسید الومینیوم بوکسیت
anodization پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم
alumina گل پاک یا اکسید الومینیوم
turquoise فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
alum سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
aluminum coating by spraying amalgamate روکش الومینیوم کردن امیختن
alclad نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
aluminize روکش بااب الومینیوم دادن
turquois فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
kyanite سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
turquoises فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
thallium عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
euclase بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
beryl سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
bandolite ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
alodine نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
criteria محتوی
hydrous محتوی اب
fillers محتوی
filler محتوی
containers محتوی
container محتوی
contents محتوی
content محتوی
contenting محتوی
contain محتوی بودن
bottles محتوی یک بطری
bottle محتوی یک بطری
gas content محتوی گاز
sanguinolent محتوی خون
contains محتوی بودن
copper bearing محتوی مس حاوی مس
contained محتوی بودن
platinous محتوی پلاتین
anodize روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
alumetize الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
content خرسند کردن محتوی
contenting خرسند کردن محتوی
saccharine قندی محتوی قند
pouncet box قوطی محتوی گردخوشبو
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
docketing فهرست محتوی بسته ارسالی
bottled gas بشگه یااستوانه محتوی گازفشرده
binary alloy الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
docket فهرست محتوی بسته ارسالی
docketed فهرست محتوی بسته ارسالی
compressed gas cylinder سیلندر محتوی گاز متراکم
clear تغییر محتوی یک خانه حافظه
clearer تغییر محتوی یک خانه حافظه
poster color شیشه محتوی ابرنگ وخمیررنگ
music box جعبه محتوی ساز کوکی
clearest تغییر محتوی یک خانه حافظه
quartzite سنگ شنی محتوی کوارتز
clears تغییر محتوی یک خانه حافظه
content addressable نشانی پذیر از روی محتوی
tea bag پاکت محتوی چای فوری
dockets فهرست محتوی بسته ارسالی
palling تابوت محتوی مرده حائل
pall تابوت محتوی مرده حائل
palls تابوت محتوی مرده حائل
tea bags پاکت محتوی چای فوری
palled تابوت محتوی مرده حائل
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
aluminum pigmented dope لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
sausages روده محتوی گوشت چرخ شده
sausage روده محتوی گوشت چرخ شده
epos مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
megasporangium هاگدان بزرگ محتوی هاگ ماده
myoglobin پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
swizzle انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
scandal sheet نشریه محتوی شایعات افتضاح امیز
rogatory letters نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
seabag کیف پارچه یی محتوی لباس ملوانان
sketchbook کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbooks کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
icebox rivet میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
harmotome سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
aluminum paste تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
dumpling نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
dumplings نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
hematoma توموریاغده محتوی خون خارج شده از رگها
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
enchilada کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
doorplate پلاک محتوی نام شخص که روی درنصب میشود
Molotov cocktail بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
pudding دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
Molotov cocktails بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
puddings دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
compressed air tunnel تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
torpex نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
child یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
cases جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
offertory سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
char نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
charring نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com