Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
English
Persian
supply constraints
محدودیتهای عرضه
Other Matches
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
quantitative restrictions
محدودیتهای کمی
physical constraints
محدودیتهای فیزیکی
qualitative restrictions
محدودیتهای کیفی
supranational
مافوق محدودیتهای ملی
boundary
ثباتی در یک سیستم چند کاربره که حاوی آدرسهای محدودیتهای اختصاص حافظه به یک کاربر است
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
boundaries
ثباتی در یک سیستم چند کاربره که حاوی آدرسهای محدودیتهای اختصاص حافظه به یک کاربر است
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
import restrictions
محدودیتهای واردات ممانعتهای واردات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
slouchy
بی عرضه
aggregate supply
عرضه کل
offers
عرضه
total supply
عرضه کل
dowdy
بی عرضه
presentations
عرضه
presentation
عرضه
inept
بی عرضه
good for nothing
بی عرضه
proffers
عرضه
proffering
عرضه
proffered
عرضه
proffer
عرضه
efficiency
عرضه
offered
عرضه
supplied
عرضه
supply
عرضه
supplying
عرضه
offer
عرضه
fixed supply
عرضه ثابت
work effort
عرضه کار
inelastic supply
عرضه بی کشش
jackstraw
ادم بی عرضه
elastic supply
عرضه با کشش
excess supply
عرضه اضافی
elastic supply
عرضه حساس
sampling offer
عرضه ازمایشی
counter offer
عرضه متقابل
excess supply
عرضه بیش از حد
change in supply
تغییر عرضه
elasticity of supply
کشش عرضه
joint supply
عرضه مشترک
quantity of supply
مقدار عرضه
representable
قابل عرضه
trial offer
عرضه ازمایشی
supply of labor
عرضه کار
supply management
مدیریت عرضه
supply and d.
عرضه وتقاضا
supply function
تابع عرضه
supply curve
منحنی عرضه
supply and demand
عرضه و تقاضا
supply of money
عرضه پول
supply price
قیمت عرضه
leader merchandising
پیشرو در عرضه
money stock
عرضه پول
money supply
عرضه پول
national supply
عرضه ملی
offer and demand
عرضه و تقاضا
supply schedule
جدول عرضه
oversupply
عرضه بیش از حد
presentative
عرضه داشتنی
aggregate market supply
عرضه کل بازار
expositions
عرضه نمایشگاه
offers
عرضه کردن
supply
عرضه داشتن
supplied
عرضه داشتن
supplying
عرضه داشتن
disposable
قابل عرضه
present
عرضه کردن
presented
عرضه کردن
presenting
عرضه کردن
presents
عرضه کردن
provide
عرضه کردن
provides
عرضه کردن
offer
عرضه کردن
exposition
عرضه نمایشگاه
offered
عرضه کردن
gluts
عرضه بیش از حد
glut
عرضه بیش از حد
presentations
ارائه عرضه
presentation
ارائه عرضه
personal service utility
عرضه سرانه کار
perfectly inelastic supply
عرضه کاملا بی کشش
perfectly elastic supply
عرضه کاملا با کشش
marketable
قابل عرضه دربازار
marketed
به بازار عرضه کردن
offeror
فروشنده عرضه کننده
market
به بازار عرضه کردن
price elasticity of supply
کشش قیمتی عرضه
offers
پیشکش کردن عرضه
supply and demand law
قانون عرضه و تقاضا
offered
پیشکش کردن عرضه
quantity supplied
مقدار عرضه شده
real money supply
عرضه واقعی پول
supply side economics
اقتصاد طرفدار عرضه
offer
پیشکش کردن عرضه
markets
به بازار عرضه کردن
goons
تروریست بی عرضه و نالایق
to place on the market
به بازار عرضه کردن
institute of purchasing and supply
موسسه خرید و عرضه
to put on the market
به بازار عرضه کردن
gluts
عرضه بیش از تقاضا
law of supply and demand
قانون عرضه و تقاضا
scruff
ادم بی عرضه وفقیر
to offer
عرضه کردن
[ کالا]
glut
عرضه بیش از تقاضا
demand and supply market
بازار عرضه و تقاضا
marketability
قابلیت عرضه در بازار
marginal supply price
قیمت عرضه نهائی
disposure
نمایش عرضه داشت
elastic supply
عرضه انعطاف پذیر
goon
تروریست بی عرضه و نالایق
supplying
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
تامین موجودی عرضه نمودن
supply push inflation
تورم ناشی از فشار عرضه
backward bending supply curve
منحنی عرضه به عقب خم شونده
supplied
تامین موجودی عرضه نمودن
long run industry supply curve
منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
marketable goods
کالاهای قابل عرضه به بازار
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
oversold
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
loanable funds
وجوه قابل عرضه به بازار پول
oversells
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversell
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
lot
جنس عرضه شده برای فروش
sue and losse part
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
stocked
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sad sack
ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
launching
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
readout
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
launched
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
window shopper
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
commodity
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
letters patent
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
say's law
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
exhaustable resources
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
iron law of wage
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com