Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English
Persian
exclusiveness
محدودیت انحصار
Other Matches
oligopoly
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
restriction
انحصار
monopoly
انحصار
restrictions
انحصار
monopolies
انحصار حق
premption
انحصار
monopolies
انحصار
monopoly
انحصار حق
bilateral monopoly
انحصار دوجانبه
monopolies
انحصار فروش
absolute monopoly
انحصار مطلق
monopolism
اصول انحصار
monopolism
انحصار طلبی
monopolism
انحصار گرایی
monopolist
صاحب انحصار
bilateral monopoly
انحصار دو جانبه
duopoly
انحصار دو نفری
duopoly
در انحصار دو فروشنده
duopoly
انحصار دو گانه
exclusion principle
اصل انحصار
institutional monopoly
انحصار نهادی
legal monopoly
انحصار قانونی
monopolist
طرفدار انحصار
monopolist
انحصار طلب
monopolist
انحصار خرید
monopoly
انحصار فروش
cornering
انحصار موقتی
corners
انحصار موقتی
taxation of monopoly
مالیات بر انحصار
selling monopoly
انحصار فروش
pure monopoly
انحصار خالص
public monopoly
انحصار دولتی
perfect monopoly
انحصار کامل
oligopoly
انحصار چندجانبه
monopolization
انحصار طلبی
monopolization
انحصار کردن
monopolosm
اصول انحصار
corner
انحصار موقتی
natural monopoly
انحصار طبیعی
oligopoly
انحصار فروش
monopsony
انحصار خرید
circumscription
محدودیت
finiteness
محدودیت
finitude
محدودیت
incomprehensiveness
محدودیت
constraints
محدودیت ها
limitations
محدودیت
narrowness
محدودیت
restraint
محدودیت
constraint
محدودیت
limitation
محدودیت
restriction
محدودیت
restrictions
محدودیت
restraints
محدودیت
duopoly
انحصار دو جانبه فروش
duopsony
انحصار دو قطبی خرید
price discriminating monopoly
انحصار تبعیض قیمت
letter testamentary
تصدیق انحصار وراثت
monopolist
وابسته بصاحب انحصار
monopolised
بخود انحصار دادن
monopolises
بخود انحصار دادن
duopoly
انحصار دو قطبی فروش
monopolizes
بخود انحصار دادن
monopolizing
بخود انحصار دادن
monopolized
بخود انحصار دادن
monopolize
بخود انحصار دادن
certificate of exclusive inheritance
گواهی انحصار وراثت
charge and discharge statements
حساب انحصار وراثت
monopolising
بخود انحصار دادن
duopsony
انحصار دو جانبه خرید
discriminating monopoly
انحصار تبعیض امیز
regulated monopoly
انحصار نظارت شده
time bar
محدودیت زمانی
limitable
محدودیت پذیر
limitation period
دوره محدودیت
monetary deflation
محدودیت پولی
restriction
منع محدودیت
monetary restriction
محدودیت پولی
restrictions
منع محدودیت
monopoly restriction
محدودیت انحصاری
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
restrictionism
سیاست محدودیت
tie up
<idiom>
محدودیت استفاده
age limit
محدودیت سنی
wage constraint
محدودیت دستمزد
restraint of trade
محدودیت تجارت
restriction of range
محدودیت دامنه
trade restriction
محدودیت تجاری
fire restriction
محدودیت اتش
exchange restricition
محدودیت ارزی
economic constraint
محدودیت اقتصادی
constraint of supply
محدودیت امادی
exchange restriction
محدودیت ارزی
capital constraint
محدودیت سرمایه
budget constraint
محدودیت بودجه
free play
بدون محدودیت
budget constaint
محدودیت بودجهای
freely
بدون محدودیت
economic stringency
محدودیت اقتصادی
time limits
محدودیت زمانی
time limit
محدودیت زمانی
appropriation limitation
محدودیت بودجه
restriction of imports
محدودیت واردات
compute bound
محدودیت محاسباتی
import restriction
محدودیت واردات
complete oligopoly
انحصار چند جانبه کامل
oligopsony
انحصار چند جانبه خرید
collusive oligopoly
انحصار چند جانبه سازشکارانه
price setter
قیمت وضع کردن در انحصار
imperfect oligopoly
انحصار چند جانبه ناقص
price market
وضع کردن قیمت در انحصار
exclusion
محدودیت در دستیابی به سیستم
import quotas
محدودیت کمی واردات
airspace restricted area
منطقه محدودیت پرواز
appropriation limitation
محدودیت تخصیص اعتبار
parochialism
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
modular constraint
محدودیت در جابجایی تصاویر
in restraint of trade
تحت محدودیت تجارتی
corner
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
corners
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
guild socialism
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
circumscription
انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
privity in contract
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
duopoly
انحصار فروش کالا بین دونفر
duopsony
انحصار خرید کالا بطور دونفری
unconstrained optimization
بهینه سازی بدون محدودیت
freed
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeze
محدودیت عدم امکان تغییر
limited access
دراری محدودیت مدارک محدود
freeing
کمی محدودیت نوع اسلحه
freezes
محدودیت عدم امکان تغییر
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
frees
کمی محدودیت نوع اسلحه
arrays
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bounds
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
unlimited
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
withhold
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
inputted
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input limited
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
bain index
شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
probate
تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Afshan
[all-over pattern]
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com