Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (8 milliseconds)
English
Persian
appropriation limitation
محدودیت بودجه
budget constraint
محدودیت بودجه
Other Matches
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
incomprehensiveness
محدودیت
restraints
محدودیت
limitation
محدودیت
restraint
محدودیت
circumscription
محدودیت
finiteness
محدودیت
finitude
محدودیت
limitations
محدودیت
constraints
محدودیت ها
restrictions
محدودیت
restriction
محدودیت
narrowness
محدودیت
constraint
محدودیت
compute bound
محدودیت محاسباتی
fire restriction
محدودیت اتش
time limits
محدودیت زمانی
exchange restriction
محدودیت ارزی
import restriction
محدودیت واردات
budget constaint
محدودیت بودجهای
restriction of imports
محدودیت واردات
time limit
محدودیت زمانی
exclusiveness
محدودیت انحصار
exchange restricition
محدودیت ارزی
economic stringency
محدودیت اقتصادی
economic constraint
محدودیت اقتصادی
constraint of supply
محدودیت امادی
free play
بدون محدودیت
capital constraint
محدودیت سرمایه
limitable
محدودیت پذیر
limitation period
دوره محدودیت
restriction
منع محدودیت
tie up
<idiom>
محدودیت استفاده
age limit
محدودیت سنی
wage constraint
محدودیت دستمزد
trade restriction
محدودیت تجاری
time bar
محدودیت زمانی
restrictionism
سیاست محدودیت
restriction of range
محدودیت دامنه
monetary deflation
محدودیت پولی
monetary restriction
محدودیت پولی
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
monopoly restriction
محدودیت انحصاری
restrictions
منع محدودیت
freely
بدون محدودیت
restraint of trade
محدودیت تجارت
appropriation limitation
محدودیت تخصیص اعتبار
airspace restricted area
منطقه محدودیت پرواز
parochialism
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
modular constraint
محدودیت در جابجایی تصاویر
exclusion
محدودیت در دستیابی به سیستم
import quotas
محدودیت کمی واردات
in restraint of trade
تحت محدودیت تجارتی
budget line
خط بودجه
appropriation symbol
کد بودجه
possibilities line
خط بودجه
unfunded
بی بودجه
budgeted
بودجه
budgets
بودجه
budget
بودجه
freed
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing
کمی محدودیت نوع اسلحه
limited access
دراری محدودیت مدارک محدود
freeze
محدودیت عدم امکان تغییر
frees
کمی محدودیت نوع اسلحه
unconstrained optimization
بهینه سازی بدون محدودیت
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
freezes
محدودیت عدم امکان تغییر
cyclical budget
بودجه ادواری
cyclical budget
بودجه دورانی
financial budget
بودجه مالی
development budget
بودجه عمرانی
budget surplus
اضافه بودجه
variable budget
بودجه متغیر
family budget
بودجه خانواده
unified budget
بودجه واحد
family budget
بودجه خانوار
fixed budget
بودجه ثابت
national budget
بودجه ملی
municipal budget
بودجه شهرداری
military funds
بودجه نظامی
budgetary
مربوط به بودجه
state budget
بودجه دولت
preliminary budget
بودجه ابتدائی
preliminary budget
بودجه مقدماتی
program budget
بودجه برنامهای
government dificit surplus
کسر بودجه
government budget
بودجه دولت
unbalanced budget
بودجه نامتوازن
flexible budget
بودجه متغیر
operating budget
بودجه عملیاتی
appropriation
اختصاص بودجه
budget data
اطلاعات بودجه
budget deficit
کسری بودجه
household budget
بودجه خانوار
budget determinant
تعیین بودجه
budget execution
اجرای بودجه
budget expenditures
مخارج بودجه
administrative budget
بودجه اداری
budget period
دوره بودجه
budget period
زمان بودجه
budget cycle
مراحل بودجه
budget cycle
گردش بودجه
balanced budget
بودجه متوازن
budget balance
تعادل بودجه
budget balance
توازن بودجه
budget bureau
دفتر بودجه
budget ceiling
سقف بودجه
budget comittee
گروه بودجه
budget deficit
کسر بودجه
annual budget
بودجه سالانه
budget credit
اعتبار بودجه
budget process
فرایند بودجه
budget process
مراحل بودجه
deficits
کسر بودجه
cash budget
بودجه نقدی
margin
بودجه احتیاطی
margins
بودجه احتیاطی
deficit
کسر بودجه
budgeting
بودجه ریزی
current budget
بودجه جاری
capital budget
بودجه تاسیساتی
capital budget
بودجه سرمایهای
budget surplus
مازاد بودجه
budgetary appropriations
تخصیص بودجه
budgetary control
کنترل بودجه
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
operating budget
بودجه بهره برداری
The budget deficit of 1980 .
کسر بودجه سا ل1980
naval appropriation bill
بودجه نیروی دریایی
national economic budget
بودجه اقتصادی ملی
deficit financing
تامین کسر بودجه
cyclically balanced budget
بودجه متوازن ادواری
command budget estimate
براورد بودجه یکان
capital budgeting
بودجه بندی سرمایه
flexible budget
بودجه انعطاف پذیر
budgeter
تهیه کننده بودجه
balanced budget theorem
قضیه بودجه متوازن
budgeteer
تهیه کننده بودجه
budget directive
دستورالعمل تهیه بودجه
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
budget classification
طبقه بندی بودجه
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget
در بودجه پیش بینی کردن
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bounds
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
planning programming budgetting
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
budgetary control
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
to p for a sum in the budget
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
deficit financing
تامین مالی از راه کسر بودجه
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
balanced budget multiplier
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
multiplier effect of a balanced budget
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
unlimited
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
withheld
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
inputted
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input limited
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
slush funds
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Afshan
[all-over pattern]
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com